سلسله مقالات «هنر جنگیدن» با توجه به فعالیتهای اخیر انجمنهای داخل و خارج میهن و شرایط نوین مبارزات ملی تهیه شده است. گرچه در باره اهداف سیاسی و نظامی انجمن به اندازه مناسب گفتگو شده است اما در زمینه فرماندهی و برنامه ریزی و طراحی عملیات هنوز ضعف های فراوانی دیده میشود که بدون برطرف کردن این نارسایی ها امکان پیروزی در مبارزه میسر نیست. هنوز میزان تحرک نیروها ناکافی است، هنوز به اندازه کافی از ظرفیتهای موجود استفاده نمیشود و هنوز در مشخص کردن اهداف عملیات سردرکمی موجود است و در نتیجه هنوز فرصتهای مناسب از دست داده میشود. به فرماندهان عملیاتی انجمن ها پیشنهاد میشود که این سلسله مقالات را به عنوان رهنمود فکری و گشایش بحث در گفتگوهای انجمنی خود مطرح کنند.
گرچه روی سخن این نوشته ها اساسا هموندان انجمن پادشاهی ایران هست، اما از آنجایی که در این نوشته ها مطالب درون سازمانی مطرح نمیشود، یاران میتوانند و باید، این اسناد را نیز در اختیار دیگر نیروهای برانداز و متحدین طبیعی «تندر» قرار دهند.
با توجه به نیازهای کنونی مبارزاتی، این اسناد نیز در سایه تجربیات جدید و تغییر شرایط مبارزاتی به صورت پویا در نگارشهای بعدی به-روز درآورده میشوند و در اختیار هموندان و دیگر مبارزین قرار میگیرند. از این رو خواندن یک باره این اسناد کافی نیست و یاران باید در بحث ها و ارایه نقطه نظرهای کارشناسانه در نگارش تکمیلی این اسناد کوشا باشند.
پاینده ایران کوبنده تندر
با درود به روان پاک به خون خفتگان و به خون دل خفتگان راه آزادی، و راه رهایی ایران زمین از چنگ و دندان آیین پلید و اهریمنی تازی، و با درود به دلیر مردان و شیر زنانی که میدان را بر دشمنان هرزه خوی تازی کیش تنگ کردهاند.
نخست میخواستم در باره هنر جنگیدن به طور عا م بنویسم اما به خاطر کلی گوییهایی که در تئوری عام وجود دارد و برای هضم و جذب آن نیاز به تجربیات عملی میباشد، لذا تصمیم گرفتم که تئوری عام را با کاربرد عملی همراه سازم تا هم بتواند کاربرد عملی داشته باشد و هم زود هضم و در واقع یاران ضمن کاربرد عملی آن با تئوری عام نیز آشنا شده و با ایمانی که به هوش بالای یاران دارم امید م بر آنست که با آشناییهای اولیه بتوانند آن را با شیوههای کاربردی وابداعی و ابتکاری خود هر روز بارورتر سازند و باید اکیدأ هشدار بدهم که هرگونه ابداع و ابتکار عملیاتی باید اصول کلی تئوری را به کار گیرد و گرنه منجر به شکست خواهد شد.
لذا هر ابتکار عملی باید تمامی اصول مربوطه سرمشق قرار دهد تا کارایی خود را از دست ندهد و اگر اصول رعایت نشود باز خوانی انتقادی آن عملیات برای بازیافت نقاط قوت و ضعف آن دچار مشکل جدی خواهد شد.
در پایان این پیشگفتار کوتاه باید یاد آور شوم که این آموزشها را بسیار جدی بگیرید و از خواندن و حتی از چند باره خواندن آن دچار خستگی نشوید، چون هرچه بیشتر و بهتر مطالب را درک کنید به همان اندازه در عملیاتهایتان پیروزی به دست خواهید آورد و اگر به آنها اهمیت ندهید شاید اولین عملیات شما آخرین عملیاتتان باشد و همه میدانیم که سرزمین اشغال و غارت شدهمان و مردم ستم کشیدهمان برای رهایی به دلاوران زنده نیاز دارد و نه قهرمانان مرده. و این دلاوران زنده و آگاه هستند که سپاه اهریمنان را با تمامی ایل و تبارشان تا دوزخ به عقب خواهند راند.
با اندکی مطالعه تاریخچه گروههای مبارز (به دور از قضاوت درباره باورهایشان و به دور از اینکه ما آنها را دوست بداریم ویا نداریم) حزب دموکرات کردستان ایران با داشتن بیش از شانزده هزار جنگاور دلیر و کومه له با بیش از شش هزار پیشمرگ دلیر و سازمان مجاهدین خلق با بیش از یک ملیون عضو و هوادار و میلیشیا به کجا رسیدند؟ آیا ما خونمان رنگینتر است و یا اینکه خوشگلتر هستیم و یا بهتر تار میزنیم؟
از نظر پروتوکلهای نظامی این بر حق بودن و نبودن نیست که سرنوشت جنگ را رقم میزند بلکه این چیرگی در هنر جنگیدن است که پیروزی و یا تباهی رانصیب یکی از دو طرف میکند.
در این مقاله کوتاه که میتوان آنرا «نگاهی بسیار مختصر به هنر جنگیدن نامید» کوشش من بر آن است که سرفصلهای اصلی هنر جنگیدن را به ترتیب زیر توضیح دهم:
۱- خودشناسی.
۲- دشمنشناسی.
۳- فرماندهی.
۴- استراتژی و تاکتیک.
۵- طراحی عملیات.
۶- اطلاعات و ضد اطلاعات.
۷- رهنمودهای ساده برای بالا بردن توان رزمی یاران که سالها قبل آزمایش شده و جواب مثبت دادهاند و بسیار کارا هستند.
خودشناسی
خودشناسی به این معنی است که هر گروه نظامی و یا سیاسی اول خود را تجزیه و تحلیل میکند و تمامی تواناییها و نقاط ضعف خود را به طور دقیق و کامل در تمامی عرصهها مشخص میسازد از قبیل:
۱-توانایی مالی.
۲- توانایی ابزارو ادوات.
۳- تواناییهای فردی افراد گروه، از قبیل توانایی فکری، رزمی، فنی و ابزارسازی و…
۴- توانایی ارتباطات.
۵- توانایی و امکانات کسب اطلاعات از نیروهای دشمن.
۶- روحیه رزمی افراد گروه.
۷- محاسبه حد اکثر ضریب تحمل ضربات.
۸- محاسبه حد اکثر و حد اقل تحمل ریسک از طرف گروه.
۹- امکانات مطالعاتی و یاد گیری.
۱۰- امکانات بالقوهای که گروه در صورت نیاز میتواند حتمأ از آنها استفاده کند و به همین دلیل باید آزموده شوند تا از حتمی بودن آنها اطمینان حاصل شود.
خودشناسی تحلیلی باعث میشود که گروه از کمیت و کیفیت توان واقعی خود کاملأ آگاه بوده و پیوسته در بالا بردن سطح آنها تلاش نماید و در انتخاب سطح عملیاتهای نظامی و سیاسی و تبلیغاتی خود دچار غرور بیمورد نشود و یا بالعکس دچار یأس و بیعملی نگردد و در واقع کوچکترین و ناتوانترین گروه نیز همیشه مشغول کاری است که از یکسو مشغول انباشت و ارتقای توش و توان خویش است و از سوی دیگر در حال اثر گزاری بر محیط و تغییر آن است و باید همیشه به یاد داشت که اگر گروهی کوچک بتواند اندکی تغییر در محیط اطراف خود ایجاد کند (حد اقل آگاهی دادن به مردم) خیلی بهتر از گروه بزرگ و پر توانی است که مدام یا در حال خواب است و یا زمانی هم که میخواهد کاری انجام دهد چنان دچار اشتباهات بزرگی میشود که به سوی سرنگونی خویش پیش میرود.
لذا ضرورت خودشناسی شدیدأ توصیه میشود چون هم پشتیبان بقای گروه است و هم ضامن ارتقای تواناییهای آن و از دیگر سو پشتیبان اثر گزاری ادامه دار گروه میباشد و در یک جمله خودشناسی تحلیلی یکی از عوامل بسیار موثر در بنیان و تداوم علائم حیاتی در یک گروه زنده و پویا است.
دشمنشناسی
این بخش اندکی پیچیده است و دلیل آنهم وجود نیروها و پدیدههای فراوان در اطراف ماست. لذا در آغاز بحث را به طور عمومی و کلی باز میکنیم تا ذهنمان آماده تحلیلگری و کند و کاو شود.
در کل طبقه بندی دشمنان از این قرار است:
۱- دشمن یا دشمنان بالفعل آشکار.
۲- دشمن یا دشمنان بالفعل پنهان.
۳- دشمن یا دشمنان بالقوۀ آشکار.
۴- دشمن یا دشمنان بالقوۀ پنهان.
همچنین طبقه بندی دشمنان از نقطه نظر جغرافیایی نیز وجود دارد که معمولأ از آن با عنوان دشمنان خارجی و داخلی نام برده میشود و البته هر کدام از این طبقهها زیر مجموعههای خاص خود را دارند که جای بحث آنرا در اینجا نمیبینم و مستقیم میروم بر سر دشمن ملموس داخلی ایران و ایرانیان یعنی حکومت رجالههای اسلام اهریمنی.
در این رابطه یاران باید دشمن از گور هزار و چهارصد ساله برخاسته را بشناسند و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و این تجزیه و تحلیل نباید از نوع مزخرف بافیهای مارکسیستها بلکه باید رویکرد کاربردی داشته باشد. که رئوس آنها را مطرح میکنم تا یاران دلاور بتوانند برای اولین بار در طول سی سال اخیر پایههای یک تحلیل جامع و کاربردی را از دشمنان هرزه تازی پرست را بنیاد کنند که در دسترس همه ایران پرستان ومبارزان راه آزادی قرار گیرد تا بر اساس آن و یافتههای گروههای مبارز و انجمنهای پادشاهی درون خاک ایران سر فصل نوینی در تاریخ مبارزاتی ایرانیان برای رسیدن به آزادی واقعی و حکومت ملی باز شود. و دیگر بار بابکهای تشنه به خون تازی پرستان این لکه ننگ هزار و چهار صد ساله را از سیمای پاک ایران زمین برای یکبار و همیشه پاک کنند.
۱- شناسایی مراکز تجمع نظامی دشمن با نقشه مشروح و واضح.
۲- شناسایی یگانهای نظامی و انتظامی با شرح وظایف تخصصی آنها و محل استقرار و تعداد نفرات.
۳- شناسایی تمامی مراکز بسیج اعم از مساجد و یا ساختمانهای پایگاهی و راههای نفوذ و راههای فراری که بسیجیها احتمالأ از آنها استفاده میکنند.
۴- شناسایی زاغههای مهمات خارج از شهر.
۵- شناسایی مراکز تجمع و پایگاههی نیروهای مزدور اجنبی از قبیل مزدوران لبنانی و فلسطینی و مزدوران شیعه ویا سنی افغانی که برای سپاه کار میکنند.
۶- شناسایی دفاتر گروههای مزدور اجنبی.
۷- شناسایی دفترهای روزنامههای مزدور کیهان، رسالت، ابرار، هیئت موئتلفه وجمهوری اسلامی و سایر روزنامههای جیره خوار رژیم حرامزادگان تازی پرست.
۸- شناسایی تمامی مساجد و حسینیههایی که مورد استفاده بسیجیها و اعضای سپاه است.
۹- شناسایی مراکز مخابراتی و ایستگاههای رادیو و تلویزیون.
۱۰- شناسایی بانکها.
۱۱- شناسایی مسیرهای ماشینهای حمل پول و تعقیب و مراقبت آنها و پیدا کردن خلوتترین و دورترین مکان به پایگاهای نظامی دشمن در مسیر حرکت آنها.
۱۲- شناسایی هتلهایی که مورد استفاده وزارت اطلاعات میباشد و گاهی یک و یا چند طبقه آنرا در اختیار دارند و ارتباطات درون مرزی و برون مرزی و بازجوییها و تهیه فیلمهای اعترافات آنچنانی و… را در این هتلها سازمان میدهند.
۱۳- شناسایی مراکز انباشت سوخت (مخازن بنزین و نفت و گازوییل).
۱۴- شناسایی نیروهای گشت موتوری دشمن و مسیرهای گشت و تعداد نفرات و تجهیزات آن.
لازم است که بار دیگر تأکید کنم این شناساییها شناسایی نظامی است و تنها شامل دانستن آدرس مکان مورد نظر نمیشود بلکه تمامی کوچه پس کوچهها و خیابانهای اطراف (با ذکر یکطرفه و دوطرفه بودن) و نزدیکترین پاسگاه و پایگاههای بسیج به مکان مورد نظر و ساختمانهای اطراف و بررسی امکان یا عدم امکان استفاده از آنها برای زیر نظر گرفتن مکان مورد نظر و شناسایی حجم رفت و آمد به آن و در صورت امکان گرفتن عکس از ارتفاعی بالاتر از سطح خیابان برای بررسیهای دقیقتر در جهت تعیین مسیر ویا مسیرهای متعدد حمله و راه و یا راههای عقب نشینی و تعیین مکانهایی که بتوان نیروهای پشتیبانی حمله و نیروهای خط عقب نشینی و… سایر تدارکات را مستقر نمود، لذا یک شناسایی کامل ممکن است روزها و هفتهها و یا حتی ماهها طول بکشد (بستگی به اهمیت مکان و بزرگی و تراکم نیروهای دشمن و سایر مسایل دارد که بعدأ توضیح خواهم داد).
آنچه در بالا به طور مختصر توضیح دادم شناسایی اهداف سخت نامیده میشود از این نظر که شدیدأ تحت مراقبتهای نظامی هستند، حال میپردازم به توضیح شناسایی اهداف نرم که معمولأ از مراقبتهای شدید برخوردار نیستند و یا کاملأ بدون مراقبت هستند.
۱- شناسایی خانههای محل سکونت بسیجیها و اعضای سپاه که شامل تعداد و جنسیت و سن افراد خانواده و شناسایی مسیر رفت و آمد آنها.
۲- شناسایی خانههای مسکونی مزدوران اجنبی رژیم از قبیل لبنانیها، فلسطینیها، عراقیها، و…
۳- شناسایی مغازههای بازاریهایی که با خیانت پیشگی و سرکوب آزادیخواهان به داراییهای کلان رسیدهاند و از طریق تعقیب و مراقبت شناسایی محل سکونت این جرثومههای فساد و تباهی.
۴- شناسایی و تعقیب و مراقبت دانشجو نماهای بسیجی برای یافتن مسیرهای تردد و محل مسکونی آنان.
۵- شناسایی دکلهای برق که مراکز اقتصادی و نظامی را تغذیه میکنند.
۶- شناسایی انبارهای محصولات کارخانههایی که متعلق به خائنین میباشند.
۷- شناسایی ساخت وسازهای بزرگ و ماشین آلات ساختمانی و برجهای در حال ساخت متعلق به باندهای خائنین.
۸- شناسایی ترانسفورمرهای تقویت برق در داخل و خارج شهر.
۹- شناسایی رانندگان تاکسی که به عنوان شاخکهای اطلاعاتی برای نیروهای نظامی و امنیتی کار میکنند.
۱۰- شناسایی انبارهای نگهداری محصولات وارداتی از کشورهای خارجی.
۱۱- شناسایی دفاتر و موسسات مالی و انبارهای محصولات و تمامی پروژههای بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید و بنیاد خمینی سگ تبار.
۱۲- شناسایی تمامی انبارهای شکر و پارچه و لاستیک اتوموبیل و پسته و کامپیوتر و لوازم خانگی و…
۱۳- شناسایی دستگاههای خودپرداز بانکها.
۱۴- شناسایی نیروهای گشت پیاده دشمن و مسیر و تعداد نفرات و تجهیرات آنها.
۱۵- شناسایی تمامی نوحه خوانها و کتابفروشیهای آیین تازی.
قابل توجه یاران خارج از کشور: تمامی افرادی را که به عنوان بورسیه دانشجویی دولتی به کشورهای خارجی اعزام شدهاند و همچنین اعضای سفارتخانهها و ارتباطات آنها را شناسایی نموده و مسیر رفت وآمد خانوادهشان، پزشک و یا دندانپزشک و فروشگاههای لباس که از آنها خرید میکنند و در کل تمامی ارتباطات فردی و اجتماعی آنان را شدیدأ تحت مراقبت قرار دهند. تقریبأ تمامی به اصطلاح دانشجویان بورسیه دولتی برای ماموریتهای اطلاعاتی و امنیتی روانه کشورهای خارجی میشوند، که اگر شما زود بجنبید نقشههای آنها بر آب میشود و اگر نجنبید فاتحه خود را خوانده شده حساب کنید. (نه اینکه لزومأ کشته شوید بلکه حتمأ لو رفته و به موجودی تحت نظر و زیر فشار تبدیل خواهید شد که کیش و مات شده است). برای یاران خارج از کشور ضرورت حیاتی دارد که عناصر اطلاعاتی رژیم را شناسایی کنندو این نوع از شناسایی را در بخشی دیگر توضیح خواهم داد.
فرماندهی
مقام فرماندهی قلب تپنده، مغز متفکر، مرکز اطمینان خاطر نیروها و نشا نه شکوه یک سازمان نظامی است. فرمانده باید به تمامی آنچه که در بخش خود و دشمنشناسی آورده شد اشراف کامل داشته باشد. طراحی استراتژی، تاکتیکها و طراحی عملیات و پیشبینی نتایج ممکن و پیشبینی تحرکات دشمن و داشتن طرحهای گوناگون برای شرایط خاصی که در حین عملیات پیش میآید، در حیطه وظا یف فرماندهی است. ردههای فرماندهی در کل از این قرار است:
۱- ستاد فرماندهی کل که در واقع اطاق فکر استراتژیستها و ناظران و تحلیلگران اثرات عملیاتهای کوناگون بر کل آرایش نظامی و مراقبت از استراتژیهای کوتاه مدت و میان مدت و نهایی و در صورت لزوم ایجاد تغییر در آنها است.
۲- ستاد فرماندهی کل عملیاتی که بر عملیاتهای گوناگون و بررسی آنها و بر آورده کردن نیازهای هر عملیات نظارت و تصمیم گیری میکند.
۳- ستادهای فرماندهی جبههها که در رزمگاهها تشکیل میشوند و با توجه به رابطه ملموسی که در آوردگاه با نیروها و وادوات وتواناییها و ضعفهای نیروهای خودی و دشمن دارند وبا توجه به جغرافیای جنگی و با هماهنگی با ردههای دیگر فرماندهی (ستاد فرماندهی کل و ستاد فرماندهی کل عملیاتی) عملیات را به پیش میبرند.
۴- فرماندهان میان پایه و رده پایین.
همانطوری که میبینیم زنجیره ردههای فرماندهی از یک نظر در واقع زنجیرهای از برآوردها و گزارشات و مطالعات و تصمیم گیریها است و از نظر دیگر زنجیرهای از فرمانها میباشد. مسئله دیگری که به آن باید اشاره کنم فرمان است، فرمانها در کل بر دو نوع هستند:
۱- فرمانهای باز، که به فرمانهایی اطلاق میشود که هدف خاص بسیار مهمی را دنبال میکند و دست فرمان بران را در رسیدن به هدف باز میگذارد چه از نظر دادن تلفات و چه از نظر به راه انداختن کشتار و ویرانی وسیع مثل اینکه گفته شود فلان ارتفاع را به هر قیمتی که شده بدست آورید.
۲- فرمانهای بسته، عمومأ به فرمانهایی گفته میشود که هزینهها و ارزش اجرای آن محاسبه و با ارزش هدف مقایسه شده است لذا د ست فرمانبر را به مقدار بسیار اندکی باز میگذارد.
یکی از اصول بسیار مهم دیگری که در صدور هر نوع فرمان باید صد در صد رعایت شود واضح و شفاف بودن فرمان است، بدین معنی که فرمان نباید قابل تعبیر و تفسیرهای گوناگون باشد تا همه فرمانبران درک کاملأ یکسانی از آن داشته باشند و در صورت لزوم به ابهامها پاسخ داده شود تا همه به یک درک یکسان برسند و گرنه باعث پریشانی ذهن نیروها شده و نتیجهای جز شکست نخواهد داشت. فرمان ناروشن، نشانه عدم لیاقت فرمانده است و نه فرمانبر.
حال میتوان ویژگیهای یک فرمانده خوب را کلاسه بندی کرد:
۱- دارای شناخت بالایی از نیروهای خود و دشمن است.
۲- دارای قدرت پیش بینی بالایی است.
۳- در حد بسیار بالایی نیروهای خود را به درجهای از هم آهنگی و همفکری با خود رسانده باشد.
۴- در نیروهای خود اجرای طبیعی دیسیپلین نظامی را به وجود آورده باشد.
۵- دارای درک و شناخت تاکتیکها جنگی و قدرت فریب دشمن و نو آوری در شیوههای جنگیدن باشد.
استراتژی و تاکتیک
تعیین هدف و یا اهداف بلند مدت و ترسیم راههای عملی رسیدن به آنها را استراتژی مینامند، استراتژیهای نهایی یک نیروی سیاسی معمولأ تغییر پیدا نمیکنند و سایر استراتژیها هم در چهارچوب آنها تعریف میشوند.
به عنوان مثال حفظ تمامیت ارضی کشور که یک استراتژی نهایی است تغییر پذیر نیست و یا حفظ منافع سیاسی و اقتصادی کشور که در چهارچوب منافع ملی تعریف میشود قابل تغییر نیست. اما استراتژیهای منطقهای قابل تغییر است وهمچنین استراتژیهای میان مدت و کوتاه مدت میتواند تغییر کند.
اما تاکتیک به شیوههای نبردی که یک نبرد مشخص را به اهداف تعیین شده آن نبرد مشخص میرساند اطلاق میشود و شاید در نبردهای دیگر نیز به کار گرفته شود و یا به کار گرفته نشود. و یا با تغییراتی بنا بر مشخصات جغرافیای جنگی، آب و هوا و یا عوامل دیگر اجرا گردد.
اما آنچه که اهمیت دارد این است که تاکتیکهای بکار گرفته شده در یک نبرد حتی اگر به پیروزی بیانجامد، نباید به قیمت شکست در جبهههای دیگر نبرد و یا نبردهای بعدی تمام شود و این یکی از هنرهای فرماندهی جنگ است. در رابطه با استراتزیهای «انجمن پادشاهی ایران» در مقالههای دیگر به طور مشروح صحبت خواهیم کرد و چون در این مرحله قابل لمس نیست لذا از آن میگذرم هر چند که به آنها تنها اشاره میکنیم.
اما در رابطه با تاکتیکهایی که باید امروز به کار گرفته شود، اول باید جبهههای نبرد را بشناسیم:
۱- از نظر من یکی از جبهههای نبرد جبهه عقاید دشمنان ماست و اگر فکر کنیم که نبرد در این جبهه به سر آمده است کاملأ به بیراهه خواهیم رفت. همانگونه که یک فرمانده خوب باید تمامی نیروهای خود را با خود هم نظر سازد تا از چند دستگی جلو گیری نماید و لازمه این کار هم توضیح بسیار روشن در باره نظرات خویش و باز گذاشتن درهای انتقاد و پرسش و پاسخهای گوناگون است تا همه بتوانند با آگاهی کامل با نظرات فرمانده یکدل و یک صدا شوند، به همان صورت نیز نیروهای «انجمن پادشاهی» باید به روشنگری درباره آیین ریشهای از یک طرف (روشنگری در میان تمامی گروههای مردم ایران) و افشای آیین کثیف تازی و خزعبلاتی که به صراحت در تازینامه و کتابهای تاریخ و فقه و احادیث آنها آمده است برای مردم به زبانی بسیار روشن و منطقی توضیح داده شود، اینگونه روشنگریها میتواند با سخنرانی و یا شبنامهها در اختیار تمامی ایرانیان گذاشته شود، و شخصأ ایمان دارم که هیچکدام از کسانی که در رأس امور قرار دارند و یا داشتند بنا به مطالعاتی که داشتهاند اعتقادی به این مزخرفات و خرافات ندارند.
آنها تنها برای اینکه مردم را به آن معتقد سازند و از این راه برای خود حاشیه امن سیاسی و اقتصادی اجتماعی ایجاد کنند به این شیوهها و شعبده بازیها و ترفندهای گوناگون دست میبرند و برای آنکه از گزند انتقادها و روشن شدن مزخرفاتشان جلوگیری نمایند آنها را مقدس مینامند تا کسی حتی جرأتاند یشیدن در باره آنرا هم نداشته باشند. این مقدس سازیها در طول تاریخ ننگین سردمداران و مبلغان آیین هرزه تازی ادامه داشته است و آخرین تقدسی هم که به آن اخیرأ اضافه شده است تقدس ولایت فقیه است.
لذا تا زمانی که شعور ایرانیان بیدار نشود و در هزارتوی تار عنکبوتی اسلام باقی بمانند، همدلی واقعی با میهن پرستان و خیرخواهان واقعی عملی نخواهد شد.
یاران «انجمن پادشاهی ایران» همچنین باید مثل یک ترجیع بند و شعار درشت در تمامی بیانیهها و شبنامه و اطلاعیههای خود جدایی خود را از جریانهای «سلطنت طلب» نشان دهند، تا جایی که تمامی مردم آگاه شوند.
تولیدات نظری انجمنهای پادشاهی ایران، باید بسیار حرفهای و منطقی و مبتنی بر واقیتها باشد تا شنوندگان و اهل نظر به راستگویی و پندار و کردار نیک یاران ایمان داشته باشند. یاران باید از هرگونه بحثهای شعاری دوری گزییند و پنبه دشمنانی را که به اینگونه بحثهای شعاری دست مییازند را بزنند و رسوایشان کنند.
۲- یاران انجمن پادشاهی باید بدانند که یاران بسیاری دارند و نباید به خاطر اختلاف سلیقهها و نظرهای سیاسی کوچک یاران طبیعی خود را از خویش رنجیده سازند و گرچه من ایمان دارم که این یاران طبیعی هرچند هم از ما آزرده شوند به دشمنان تازی پرست نخواهند پیوست اما از ما نیز فاصله خواهند گرفت و ما هوشیارانه میدانیم که آنها از تبار تازی پرستان نیستند و از تبار مایند. لذا اگر امروز در کنار ما نیستند اما دلشان با ماست، اگر امروز به آینده خط مشی «انجمن پادشاهی» به دیده شک مینگرند در فرداهای نزدیک در کنار ما خواهند بود. حتی اگر باما نباشند، زیرا که ما از یک تباریم، مانند سردارانی که در یک جبهه هستند اما اختلاف نظر هم دارند.
ما را از اختلاف نظر با هم تباران خویش باکی نیست و نیک میدانیم که اندیشههای درخشان و پاک در میان آتش انتقادهای حرفهای و کارشناسانه است که آبدیدهتر و تیزتر میگردد. لذا هرگونه بحث و جدلهای بیحاصل شعارگونه با یاران طبیعی باید به کناری نهاده شود تا اختلاف نظرهای کاذب که گاهی ریشه در بد اخمیها دارد از میان برداشته شود و به بحث و بررسی درون جبهه یاران تبدیل گردد.
به عنوان مثال تبدیل یک و یاچند اختلاف نظر کارشناسانه (که مربوط به تاریخ و باستانشناسی است و تنها در آن حیطه باید مورد مطالعه قرار گیرد) به یک اختلاف سیاسی آنچنان کار کودکانهای است که تنها از ذهنهای علیل بر میآید و نتیجهاش خسارات زیادی است که دشمن برای بوجود آوردنش باید سالها تلاشهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی انجام دهد. اما یک ذهن پریشان یک شبه آرزوی دشمن را حتی با نتیجهای بهتر از آرزوی دشمن در اختیارش قرار میدهد.
باید همیشه آویزه گوشمان باشد که دشمنان ما عملهها و اکرههای آیین تباهی تازی است و تمامی شاخههای فکری مربوط به آن چیزی جز فریب و نیرنگ سیاسی نیست و نتیجه عملی آن چیزی بهتر از وعدههای دروغ وفریبکارانه خمینی اهریمن تبار نیست و نخواهد بود، ملی مذهبیها، دار و دستههای گوناگون به اصطلاح اصلاح طلب، همگی در فکر بدست آوردن کنترل فکری و کنترل دیگرباره جنبش آزادیخواهانه ایرانیان و باز آوردن آب رفته به جوی تازی پرستی هستند و یاران باید با تلاشی روشنگرانه و منطقی آزادیخواهان بیتجربهای را که در دام فریب این دارو دستههای نیرنگباز گرفتار آمدهاند از پی آمدهای زیانبار آن برای ایران و نسلهای بعدی ایرانیان آگاه سازند.
آنچه که بیان شد در رابطه با از هم پاشیدن دژهای اندیشگی و تارعنکبوتی دشمنان سوگند خورده ایران و ایرانیان از یک سو و هرچه مستحکم کردن دژهای جبهه یاران بود.
۳- یاران «انجمن پادشاهی» در این مرحله نباید به هیچ عنوانی در تظاهراتهای خیابانی شرکت بطور مستقیم بکنند و مورد ضرب و شتم و دستگیری بیضرورت قرار گیرند، بلکه بسته به تعداد نفرات گروههای سازمان یافته با رعایت تمامی مسائلی که در بخشهای خودشناسی و دشمنشناسی توضیح داده شد به اهداف سخت و نرم حمله کنند و حد اکثر خسارتهای مالی و جانی را به بار آورند و بدون دادن تلفات غیر ضروری به آشیانههای خود بازگردند. اگر یاران در گروههای کمتر از درازده نفر سازمان یافتهاند، حمله به اهداف سخت به هیچ وجه توصیه نمیشود، اما اگر یاران در گروههایی دارای حد اقل پانزده نفره بتوانند شکل بگیرند میتوانند نسبت به تواناییهای موجود خویش به اهداف سخت کوچک حمله کنند و باید در نظر داشته باشند که اگر اولین تجربه عملیاتی خود به عمل میآورند حتی اگر بیش از بیست نفر هم که باشند نباید به اهداف سخت حمله کنند و باید بعد از چندین حمله به اهداف نرم، آمادگی و هشیاری عملیاتی خود را بالا ببرند و از نظر طراحی عملیات و فنون شناسایی و حمله و عقب نشینی مهارتهای خود افزایش دهند.
۴- بسته به نوع عملیات، کشتن و یا زخمی کردن نفرات دشمن نقشهای جداگانهای دارد وگاهی برای مشغول کردن نیروهای دشمن در صحنه نبرد لازم است نفرات دشمن را زخمی نمود و هر چه تعداد زخمیها بیشتر باشد بهتر است و در صورت امکان باید زخمها شدید باشد که در صورت زنده ماندن نیز مخارج سنگینی بر دشمن تحمیل شود و فرد زخمی نیز در صورت زنده ماندن به جسد متحرک تبدیل شود و خواستههای خانواده افراد دشمن را از رژیم بالا ببرد.
همچنین از زخمیهای دشمن به عنوان طعمه میتوان استفاده کرد، بدین معنی که افرادی را که به کمک زخمیها میآیند هدف قرار داد، زخمهای شدید از این قرار است:
قطع تاندونهای ران از طرف پشت زانو، قطع تاندونهای بازوها از طرف جلو آرنج، آسیب شدید به بینایی نفرات دشمن با وسیله تیز، آسیب شدید به شنوایی دشمن در هر دو سوی با میلۀ تیز مثل پیچ گوشتی، آسیب شدید به آلت تناسلی افراد دشمن که موجب عوارض شدید روحی و خانوادگی خواهد شد، دو زخم موازی و افقی عمیق در باسن در هر دو طرف که معمولأ بیش از شش ماه و تحت مراقبتهای ویژه قابل التیام است، بریدن کامل بینی (قسمت نرم) و لب بالا و دور انداختن آنها مثل انداختن در جوی خیابان، آتش زدن نیروهای دشمن که اثر بازدارنده فوق العادهای در به میدان آمدن نیروهای دشمن در عملیاتهای بعدی دارد. این نوع زخمها بعد از پیروزی به ردیابی افراد دشمن شکست خورده و مجازات نهایی آنها نیز کمک خواهد کرد. از اجساد کشتههای دشمن همچنین میتوان به عنوان تلههای انفجاری استفاده کرد تا حتی جمع کردن کشتههایشان نیز هزینه بر و وحشت آفرین باشد. لازم به یاد آوری است که تمامی افراد خانواده نیروهای دشمن به عنوان اشغالگران دشمن شمرده میشوند و لذا هیچ جایی نباید برایشان امن باشد، ایران سرزمین ایرانیان است و نه جرثومههای فساد تازی پرست و ما یتیمهای آنها را بزرگ نخواهیم کرد.
در اینجا بخش اول هنر جنگیدن را به پایان میبرم و بخش دوم را در آیندهای بسیار نزدیک به نظر یاران دلیر خواهیم رساند.
پاینده باد ایران، برقرار باد آیین ریشهای، کوبنده تندر.