هرگونه ائتلافی برای راه حل دو کشوری در مناقشه اعراب و اسرائیل غیر قانونی و مردود است.

یکی از بزرگترین اشتباهات ژئوپلیتیکی که در تاریخ معاصر صورت گرفته است در نظر گرفتن یک کشور عربی-اسلامی در قلب سرزمینهای باستانی یهود به پایتختی اورشلیم است، آنهم فقط به بهانه اینکه ساکنان بخش هایی از این مناطق، عرب مسلمان هستند. و حال که یهودیان تلاش کرده اند پس از فروپاشی حکومت عثمانی کشور خودرا دگرباره برپا کنند،  این حق برای آنان تقلیل یافت و اشغال این سرزمینهای باستانی توسط مسلمانان به شکل عجیبی از طرف برخی جوامع به رسمیت شناخته شد. حال آنکه دست کم کشورهایی که این گستاخی بزرگ و اشتباه تاریخی را مرتکب شدند، جنگهای صلیبی را در نبرد با تازیان تاخته بر اورشلیم، در کارنامه خود داشتند. اینکه به رسمیت شناختن یک کشور عرب مسلمان به پایتختی اورشلیم به طور مشترک با یهودیان جهت سوء استفاده از ایشان به هر نیتی که بوده یا از سر مبانی حقوق بشری و حق تعیین سرنوشت، در سرهم بندی آن استفاده شده باشد، یک نقض غرض آشکار است و از ابتدا کاملا مشخص بوده است اینکار رسمیت بخشیدن به تجاوز و آدمکشی یک قوم بیگانه است که در زمانی مشخص به این سرزمینها تاخته اند.

اینجاست که ما ایرانیان نمیتوانیم این اشتباه را بپذیریم چرا که خود نیز با همین پدیده در آریا بوم مواجه هستیم و می بینیم که به رسمیت شناختن یک حکومت اسلامی عربی بر مبنای صدارت سادات و تازی زادگان چه فریب بزرگی بوده و چه بر سرمان آورده است. هر کس یا نهادی یا ائتلافی اگر بخواهد همچنان این اشتباه و خیانت تاریخی را رسمیت دهد یا پیگیری کند، ما ایرانیان نمی توانیم. چراکه اگر ما به ترور و اشغال اعراب در اسرائیل رسمیت بخشیم در واقع به جمهوری اسلامی رسمیت داده ایم و تهاجم ۱۴۰۰ سال پیش تازیان به ایران را نادیده گرفته ایم و تازه نام آزادی خواه هم روی خود گذاشته ایم.

( اینرا امروز هر کنشگر سیاسی ایرانی و هر آزادی خواهی باید بیاموزد و آویزه گوشش کند، اگر نه باید به کنشگری و برانداز بودن او شک کرد چراکه ایستادن در مقابل جمهوری اسلامی را نمیتوان با چانه زنی و یا تعریف چارچوبهای مکتبی امکانپذیر کرد که قطعا کاری بیهوده است، بلکه این یک کنش اسنادی و با تکیه بر هویت ، تاریخ، فرهنگ و تمدن سیاسی، نخست امکان پذیر است که تکلیف با دشمن اشغالگر هم مشخص است آنچنان که آن حکومت اشغالگر نیز از جایگاه دروغین خود آگاه است. با آنانکه فرض می کنند ایران یک دفتر تجاری است که فقط قرار است هیات مدیره و مدیرعاملش تغییر کند، سخنی نیست، ولی آن آزادیخواهانی که ایران را به عنوان یک کشور کهن و خانه ی نیاکان، خود و فرزندانشان می دانند باید گفت اینگونه به براندازی جمهوری اسلامی یا هر حکومت مسلمان دیگری در موارد مشابه نگاه کنند که این یک تهاجم، ترور ملی و اشغالگری است که نمیتوان آنرا به رسمیت شناخت.)

بنابراین اگر ما دولت اشغالگر اعراب بر اسرائیل را که به استناد تاریخ و فرمان پادشاهان ایران از جمله کوروش بزرگ هم سرزمین یهودیان است و هم بخشی از پهنه امپراطوری ایران بزرگ که دقیقا همچون امروز ما در اشغال تازیان مسلمان است را نمی توانیم به رسمیت بشناسیم. بلکه باید قویا این دروغ را رد کرده و به شدت نیز محکوم کرد. زندگی ایمن اعراب میتواند به عنوان شهروند اسرائیلی بصورت استانی پذیرفته شود ولی حق کشور جداگانه به اشغالگر و تروریست دینی-تاریخی بخشیدن، جدا از اینکه امنیت و حقوق بشر همین شهروندان عرب را به خطر می اندازد بلکه یک خیانت سیاسی و توهین به مبانی حقوق بشری است. نباید فریب این وارونه انگاریها را خورد.

پایان

یادداشتی از سامان کیوانپور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *