واژه خرافستر به تمام موجودات خزنده و خزنده اطلاق می شود که برای انسان و دیگر آفریده های خوب مضر و مضر هستند. بر اساس دین زرتشتی، قطبیت در جهان در همه سطوح وجود دارد – مولکولی، فیزیکی، معنوی یا اخلاقی. فلسفه زرتشتی حول دو نیروی متضاد – سپنتا و آنگرا – می چرخد. از این رو، همه موجودات زنده به دو دسته تقسیم می شوند – اهوریک “خیرخواه” یا داویک “بدخواه”. در میان حیوانات این دو دسته عبارتند از گوسپند «حیوانات نیکوکار» و خرافستر «موجودات مضر». اولی برای انسان مفید است و دومی متعلق به آنگرا ماینیو مضر است و از این رو باید از بین برود. این جهان بینی زرتشتی با جهان بینی بسیاری از ادیان دیگر هندی متفاوت است.
اگرچه حیوانات بر اساس غرایز و نه با اراده آگاهانه عمل می کنند، اما به این دو گروه تقسیم می شوند. گاو و بیشتر حیوانات اهلی به دسته اول و حیوانات وحشی، خزندگان و حشرات متعلق به دسته دوم هستند. به انسان توصیه می شود که از گسپاندها محافظت کند و خرفاستارها را نابود کند. اگرچه خرفاستارها ممکن است به طور محدود مفید باشند، اما ارزش آنها برای بشر کمتر از خطری است که ایجاد می کنند.
خرفاستارهای اصلی در میان حیوانات، گرگ و کل رده حیوانات گوشتخوار وحشی هستند که شکارچی معمولی گاوها و دشمن طبیعی گله گاوها بودند. مورچههایی که غلات را میبرند، شپشهایی که باعث بیماری میشوند و لباسها را میخورند، موشها، گربهها، مارها، زنبورها، زنبورها، کرمها، قورباغهها و لاکپشتها نیز در فهرست خرفاستار قرار دارند.
وانانت یزاد به بشر کمک می کند تا بر خرفاستارها پیروز شود. در وانانت یشت، فداکار ستاره وانانت را به خاطر مقاومت در برابر خرفاستار می ستاید. از شاه فریدون نیز خواسته می شود تا خرفاستارها را نابود کند زیرا او در نابودی زهاک که ممکن است در بین مردم به عنوان یک خرافستر شناخته شود موفق بود. در گاتها، کلمه خرفاستار برای مردان شریر به کار می رود. در اسپنداد روز اسپند ماه دعای مخصوصی به نام نیرنگ و خرافستر زادان دعا برای ضربه زدن به موجودات مضر خوانده می شود.
در میان زرتشتیان باستان انزجار از خرفاستارها چنان بود که درج ناسو «دیو پوسیدگی» را خرافستر نیز مینامیدند که به شکل مگس درآمد. در طول تاریخ، این انزجار زرتشتیان از خرفاستارها توسط ایرانیان، یونانیها، غربیها و نویسندگان هندی مستند شده است و پلوتارک، آگاتیاس، هرودوت و تاورنیه از آن یاد کردهاند. یک دستور قرن هجدهم کرمانی در آخرین وصیت خود به پسرش در مورد کارهایی که پس از مرگ او باید انجام شود، از او خواست که خرفاستارها را به نفع روح او بکشند.
در نبرد خیر و شر از انسان انتظار می رفت که به نیکی ها کمک کند. یکی از راههای مبارزه با شر، راندن یا کشتن خرفاستارها بود که برای مخلوقات خوب مضر است. رهایی جامعه از شرفسترها، کاری شایسته تلقی می شد، زیرا جهان را از شر شر می زداید. یکی از مجازات های گناهکار در ایران باستان، راندن خرفاستارها از اطراف بود. یکی از ابزارهای آیینی موبدان زرتشتی باستان به عنوان خرافستر-غنا «چوبی برای ضربه زدن به خرفاستارها» نامیده می شد.
قبل از پایان، از همه برادران زرتشتی دوستدار حیوانات می خواهم که این آموزه زرتشتی خرافستر را در پرتو مناسب آن و همگام با فلسفه دین درک کنند. از آنها خواسته می شود که از نظر عاطفی تحت تأثیر عشق خود به همه موجودات زنده قرار نگیرند و به این آموزه منحصر به فرد زرتشتی با تحقیر نگاه کنند. اینها همان آموزه هایی است که دین زرتشتی را از سایر ادیان متمایز می کند و به آن ویژگی منحصر به فرد و متمایز می بخشد.