کسی که بتواند اسرائیل را نجات دهد باید از پس پوتین برآید نه اینکه با او رفاقت کند.

اینکه روسها چه با لباس اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی در قرن بیستم و چه با لباس کنفدراسیون کنونی عامل و حامی جمهوری اسلامی به عنوان یک اهرم فشار بر ایالات متحده بوده اند و تمام سیاستها و استراتژیک آخوند و سپاه را فرماندهی کرده اند، هنوز هم برای بسیارانی یک موضوع پیچیده است چه رسد به اینکه تحلیل گران حاضر به  اعتراف این مطلب باشند که تمام این اسراییل ستیزیها ریشه در مسکو دارد و جمهوری ولایت فقیه تنها یکی از بازیگران این سناریوی مخوف است.

این در حالی است که پروژه کمربند سبز برژینسکی نیز تو زرد از آب درآمده و مشخص نیست کدام شیر پاک خورده ای پذیرفته است که اسلام میتواند سپر دفاعی اسرائیل باشد؟!

به هر روی با تسلط روسها بر سوریه و ایران و با تمام کش و قوسها در سالهای اخیر کار به خصومت های جدی کشیده شد و شعارها به اجرا درآمد و سرانجام جنگ دو کشور رخ داد.

با شواهد متعدد از حمله حماس در ۷ اکتبر گرفته تا موشکهای روسی در انبار حزب الله و حالا کشف سیستم ناوبری ماهواره ای گلوناس در موشکهای سپاه؛ که روسیه ادعا داشت آنرا در اختیار هیچ کشور دیگری قرار نمی دهد…، همه و همه اثبات می کند که روسها، بجز اشغال ایران در لباس آخوند شیعه و سپاهی، اسرائیل را نیز بطور کامل در محاصره خود گرفته و روز به روز این حلقه را تنگتر نیز خواهند کرد.

پس اگر ریشه این مناقشه که بین ایران و اسرائیل در جریان است، از عاملیت روسها است که خطر حمله به استانبول و تجاوز به اوکراین و فشار بر ناتو را هم باید به آن افزود، مشخص می سازد، نیرویی میتواند ایران و اسرائیل را از اشغال و فشار و تهدید نجات دهد، که توان به خاک مالیدن پشت پوتین را داشته باشد نه اینکه از سر ترس و استیصال خودرا رفیق او بخواند و با فرافکنی از چین کینخواهی کند چرا که دیگر این قبیل مماشاتها را باید خیانت از سر فلاکت دانست که روسها را در ادامه گستاختر نیز خواهد ساخت.

تا اینجا…

برای مرگ جمهوری ننگین اسلامی

پاینده ایران

برقرار آیین ریشه ای

کوبنده تندر

یادداشتی از سامان کیوانپور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *