هشدار به جعل کنندگان روایت کوروش بزرگ

 کار این آخوندهای مکار و حیله گر تمامی ندارد، گستاخی رژیم انیرانی به جایی رسیده است که در تلاش برای پوست اندازی و کسب مشروعیت دوباره دست به سرقت تاریخی می زنند و در پاسارگاد غسل تعمید می گیرند. این نمونه کار آخوند نصیری مزدور و کراواتی رژیم را که با طرح از تاجزاده تا شاهزاده پا به میدان گذاشته را خوب ببینید. این فرد می گوید چون کوروش منادی حقوق بشر بوده است و رویه امساک در برابر دین مردمان داشته، پس ما آخوندها هم هر غلطی دلمان بخواهد می کنیم. شما بی شرفها در روز کوروش راه را بر فرزندان کوروش می بندید و جمشید شارمهد را که درفشدار راه کوروش بزرگ و همدوش راستین پادشاهی ایران بود را در همین روز به قتل می رسانید، آنگاه دم کوروش می زنید؟ از شما پست تر و بی مایه تر در جهان وجود ندارد.

این هشداری برای شماست که کوروش را نه به خود ونه به آن شاهزاده پخمه تان نچسبانید. و برای اینکه بدانید کوروش بزرگ براستی که بود می گوییم، کوروش از این روی بزرگ بود که یک ایرانی به تمام معنا و مزدا پرست بود، نه بولشوویک و آنارشیست و نه مسلمان و عرب پرست، کوروش اگر آزادی را و انتخاب خردمندانه باور را حق هر انسان می دانست به این دلیل بود که راه زرتشت سپیدمان را می پیمود نه محمد تازی، (با آن الله، خدای بدبختی که حتی تاریخ را نمی داند که کوروش و اسکندر که بوده اند و تفاوتشان در چیست و شما از آن خدا احمق تر…) اگر کوروش بزرگ امروز در میان ما بود ، در این شرایط نخست به ساخت و سازمان ارتش خود می پرداخت و همانطور که مزدوران و سپاه بخت النصر را در نینوا از روی زمین محو کرد، یکدانه از شما فریب دهندگان را زنده نمی گذاشت. کوروش دین و اندیشه را برای مردمان آزاد بر می شمرد، اما به هیچ احدی به هر دین و باوری، اجازه ستم و غارت و اشغال را نمی داد و بی درنگ بر او می تاخت.

هموطن آگاه باش این آخوند می گوید چون کوروش به همه ادیان احترام می گذاشته پس من آخوند تازی زاده و سپاهی مسلمان تروریست، هر غلطی بخواهم می کنم هر زمان هم اسلام در خطر بود با تاج پهلوی خودرا ایرانی جا می زنیم. کوروش بزرگ ، دین و باور را برای مردمان آزاد می دانست نه برای حاکمان. مگر فرزندان کوروش مرده باشند که اینبار باز شما دزدان تاریخی، ایرانیان را بفریبید و تاج دروغ بر سر خود و کلاه نیزنگ بر سر ایرانیان بگذارید.

پاینده ایران برقرار آیین

ریشه ای کوبنده تندر

یادداشتی از سامان کیوانپور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *