گزیده ای از برنامه رادیویی کدبان جمشید شارمهد، پخش شده در تاریخ ۲۳ اوت ۲۰۱۵ از رادیو تندر.
*******
هفته پیش یکی از هموندان سروده زیر را برایم فرستاد و یادآور شد که این سروده را در این روزها باید دوباره خواند.
در این خاک زرخیز ایران زمین // نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود // وز آن کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان // گنه بود آزار کس پیششان
همه بندهٔ ناب یزدان پاک // همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد // ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود // گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما // که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان // کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟ // خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین ما // کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود // همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت // کشاورز ، خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر // گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت // نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت // که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد // که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند // کشاورز باید گدایی کند
من فکر میکنم مهمترین فروزه ای را که فردوسی گرانمایه یادآوری میکند هم آن فروزه «دلیری» است. «خرد»، «هنر» و حتی «راستگویی» نیز فروزه هایی هستند که دیگران نیز به اهمیت آن پی برده اند. از آنها بهره میگیرند. اما این تنها «دلیری» هست که در نبود آن همه فروزه های بالا بی معنی و در بیشتر موارد نیز دست نایافتنی میشود.
در نبود دلیری همه خواص خوبی را که در این صفارش نامه فردوسی یادآوری میکند بی فایده خواند بود. تفاوت یک ملت خوش بخت و یک قوم ذلیل دقیقا در هم این است که هموندان آن جامعه تا چه میزان «دلیری» میکنند. تا چه میزان «خطر» میکنند و یا به زبان امروزی تا چه میزان حاضر هستند «ریسک» بکنند.
شرایط جهانی قالبا به گونه ای است که میتوان یک توازن نسبی بین نیروها را مشاهده کرد. تعییرات اجتماعی نیز همواره از یک توازن نسبی به یک توازن جدید میجهند. بسیاری از تئوری باف های دشمن نیز با اشاره به این توازن ها، نیروهای بالقوه را از اقدام پیکارجویانه باز میدارند. این توازنها هیچگاه به خودی خود تغییر نمیکنند. تا زمانی که این توازن را به هم نزنی، تا ابد پا برجا میماند. اما برای به هم زدن توازن باید «دلیری» کرد. باید «ریسک» کرد. داشتن «خرد» و «هنر» و ارج نهادن به آن کافی نیست. اصلا کافی نیست!
امروز آقای وزیر درمانده رژیم ذوق زده اعلام میکند که «ایران صاحب بهترین سیستم فیلترینگ هست. … و ما با شرکتهای خارجی در حال مذاکره هستیم که بهترش کنند.» ببینید دشمن متحجر ما نیز به قدرت «دانش» باور دارد. البته داشتن دانش برتر میتواند تا اندازه زیاد راه پیروزی را هموار کند. اما آنچه تایین کننده در نبرد است، داشتن «دلیری» است و بس.
امروز حضور هموندان انجمن های پادشاهی در صحنه سیاسی ایران یک نمونه روشن دلیری است. همه مبارزین ایران باید راه «دلیری» را از این یاران بآموزند.