در تئوری های نظامی یک اصل پایدار وجود دارد که میگوید: در جنگی که نمیتوانی پیروز شوی داخل مشو، لذا در هر جنگی تنها یک مسئله مهم وجود دارد و آن پیروز شدن است و هر نظریه ای که به جز رسیدن به پیروزی را مورد بررسی قرار دهد از دایرهٔ مبارزه خارج است. نظریه هایی که ظاهراً انقلابی مینمایند باید با این محک آزموده شوند که آیا راهی برای پیروز شدن در نبرد را پیشنهاد میکنند و یا نه؟ اگر چنین نباشد حتی مطالعهٔ آنها به جز تلف کردن وقت و انباشتن ذهن از مطالب غیر ضروری هیچ ارزشی ندارند. نبرد و نظریه پردازی در رابطه با نبرد که به نام مبارزه میشناسیم یک کار عملی است و تمامی نظریه های انقلابی باید راهگشای عمل انقلابی باشند. حتی نظریات عملی مبارزاتی نیز باید تنها به یک پرسش باید پاسخ دهند و آن پرسش این است که چگونه میتوان پیروز شد؟ هر نظریه ای که در هنگام عملیاتی شدن به پیروزی نینجامد باید به عنوان یک نظریهٔ کاملاً انحرافی و برای به شکست کشاندن مبارزه تلقی شود. مثلأ اگر در یک نبرد بتوانید تلفات بسیار زیادی به دشمن وارد کنید و خود نیز آسیب بسیار کمتری دیده باشید و یا حتی اگر هیچ آسیبی هم ندیده باشید، ولی به هدف عملیات دست نیافته باشید، این دشمن بسیار آسیب دیدۀ شماست که پیروز میدان است و نه شما ، لذا تدوین استراتژی مبارزاتی و طراحی عملیات نقش تعیین کننده ای در پیروزی دارند. نظریهٔ انقلاب مخملین از آن نظریه هایی است که برای به شکست کشاندن مبارزات مردم و گشودن پای بیگانگان به نام کمک به انقلابیون و در واقع بستن قراردادهای ننگینی خواهد انجامید که تا چندین دههٔ آینده مردم ما نخواهند توانست کمر راست کنند و پیش از پایان هر قرارداد با بوجود آمدن بازیهای گوناگون قراردادهای جدید دیگری تحمیل خواهند شد و بر گردهٔ مردم و سرزمینمان سنگینی خواهند کرد و ایران همچنان به عنوان کشوی تحت سلطه و منطقهٔ نفوذ دیگران تعریف خواهد شد. لذا هر حزب و هر فرد و هر گروهی چه به نام سلطنت طلب و یا جمهوریخواه و یا سکولار دموکراتیک و یا به نام انجمن پادشاهی ایران؛ دشمن اسلامی حاکم بر ایران را مشتی از احمقها جلوه دهد که هیچ نمیدانند و هیچ کاری بلد نیستند و به یک فوت بند هستند و یا اینکه این خارجیها هستند که آنها را سر پا نگه داشته اند استناد کند؛ در صدد تحمیق مبارزان و کشاندن آنها به سوی ساده انگاری و حماقت است. این گروهها و افراد اگر رهبران رژیم و اتاقهای فکری آنرا موجوداتی که تنها با راهنماییهای فکری و اقتصادی و سیاسی دیگران کار میکنند و سربازان بیگانگان هستند؛ بپندارند باید بدانند که همان بیگانگان همچنان آنجا هستند و تا آخرین نفس برای حفظ منافع ملی خود این رژیم را پابرجای نگاه خواهند داشت و باز هم در اصل قضیه فرقی نمیکند. نمونهٔ بارزی که پیش چشمهای کور این گروهها و شخصیتها ست؛ وقایعی هستند که به طور زنده در سوریه اتفاق می افتند.
بنابر این شناسایی همه جانبهٔ نیروها و منابع قدرت رژیم و همچنین شناسایی منابعی که میتوانند به عنوان منابع قدرت مبارزین به کار گرفته شوند؛ برای تدوین استراتژی مبارزاتی امری بسیار ضروری است و هرگونه کم بها انگاشتن آن اگر از سر حماقت سیاسی نباشد؛ ریشه در مطامع خائنانه دارد.
در صفحهٔ « تدوین استراتژی مبارزاتی برای سرنگونی رژیم» بخشی از سرفصلهای مهم مطرح گردیدند و به زودی در صفهٔ دیگری بخش دوم آنها مطرح خواهند گردید. اما اکنون برای مبارزانی که صفحهٔ نخست را به دقت مطالعه نموده اند؛ این مقاله را برای گشایش بحث برای «شیوهٔ طراحی عملیات» تقدیم حضور مبارزان میکنم.
آنچه برای طراحی عملیات مورد نیاز است
تعریف دقیق دشمن از نظر نظامی (منظور تعاریف آرمانی از قبیل ضد منافع ملی بودن و تحلیلهایی برای اثبات آن نیست ). یک تعریف دقیق تمامی پارامترها را مشخص مینماید و هیچ نقطه ای را ناشناخته و مجهول نمیگذارد زیرا هر نقطه کوری که در تعریف وجود داشته باشد موجب محاسبات غلط خواهد شد که در زمان نبرد آمادگی رویا رویی با آن نقاط کور و تصحیح آنها بدون دادن تلفات سنگین چه در عرصهٔ سیاسی و یا نظامی به سادگی امکان پذیر نخواهد بود و کار به آرزوهایی که رو به گذشته دارند خواهد کشید؛ مانند اینکه بگوییم : حیف شد؛ اگر فلان کار را میکردیم بهمان طور میشد. لازم به ذکر است که این مقاله برای طراحی عملیات نظامی نگاشته شده است ولی تمامی طراحیهای عملیاتی در حوزه های گوناگون اقتصادی و سیاسی نیز از همان المنتها تبعیت میکنند.
۱- مراکز تجمع و تعداد نفرات و ادوات جنگی هر مرکز که در نتیجه مشخص خواهد کرد که هر کدام از مراکز چه نوعی از نیروهای رزمی را تشکیل میدهد و چه وظایفی را بر عهده دارند.
۲- ارتبا طا ت زمینی و سایتهای ارتباطات الکترونیکی مراکزبا همد یگر و آدرس دقیق و فواصل ما بین مراکز (آدرس دقیق میتواند طول و عرض جغرافیایی و دشت و کوه وتپه های اطراف باشد و یا کوچه ها و خیابان ها و….باشد لذا بسته به نوع عملیات و منطقهٔ عملیاتی مواردی که باید در شناسایی گنجانیده شوند فرق میکنند ، اما در هر صورت باید شامل پارامترهای لازم باشد).
۳- سیستم و ادوات ترابری و مسیرها و نوع وسایل و موادی که ترابری میشوند مثل آذوقه و مهمات و نفرات و جنگ افزار (که میتوان آنها را جزو اهداف استراتژیک به شمار آورد، و همیشه به یاد داشته باشید که منابع تواناییهای دشمن جزو اهداف استراتژیک میباشند).
۴- به هیچ وجه فکر نکنید که مراکز تجمع دشمن و حوزۀ وظایف و تعداد نفرات و نوع ادوات مراکز همینطوری و با شیر یا خط انداختن تعیین میشود، بلکه مطمئن باشید که چیدن مهره ها (در اینجا یعنی مراکز تجمع نیروهای دشمن) بر اساس یک استراتژی نظامی انجام گرفته و دارای آرایشی کاملاً نظامی هستند که بر اساس اهداف از پیش تعیین شده و طرحهای عملیاتی گوناگون و با در نظر گرفتن تاکتیکهای احتمالی تدافعی و تهاجمی شکل گرفته اند ، لذا با دقت در سه مورد بالا میتوانید نوع آرایش نظامی دشمن را کشف کرده و به اهداف مرحله ای و استراتژیک و همچنین به نوع تاکتیکهای احتمالی که ممکن است به کار گیرند پی برد بدون اینکه حتی جاسوسی در میان نیروهای دشمن داشته باشید. البته باید دانست که شناسایی یک کار سنگین فکری و نیازمند زمان است و اگر به درستی انجام شود دو نتیجۀ بسیار گرانبها خواهد داشت:
نتیجهٔ نخست اینکه گروه مبارزاتی را به نیرویی با درک بالای نظامی تبدیل میکند و دوم اینکه بسیاری از اسرار دشمن را کشف میکنید.
۵- بدست آوردن آگاهی هرچه بیشتر از نوع تاکتیکها و طرحهای عملیاتی احتمالی دشمن تا جایی که چنان اشرافی برحرکات دشمن داشته باشید که گویا همه چیز برایتان مثل روز روشن باشد و نتیجۀ چنین اشرافی به طراحیهای عملیاتی درست خواهد انجامید و در میدان نبرد چنان دشمن را در منجلاب درماندگی و گیجی فرو میبرد که توان عملیاتی خود را از دست میدهد و زمان برعلیه دشمن کار میکند؛ چنان که حتی فرصت بازنگری طرحها و تاکتیکهایش را هم نداشته باشد لذا مجبور به جنگی میشود که شما برایش رقم میزنید و و اگر این امر ادامه یابد؛ دشمن هر روز بیش از روز پیش به روزمرگی جنگی دچار شده و در نتیجه با پرداختن هزینه ای بسیار سنگین شکست میخورد و اگر چنین آگاهی هایی را کسب نکنید این شما هستید که به همان سرنوشت دچار میشوید.
بدست آوردن چنین آگاهیهایی تنها از طریق مطالعهٔ آرایش نظامی و مطالعهٔ تاریخ شیوه های رزمی دشمن و در صورت امکان به دست آوردن کتابهای آموزشی نیروهای دشمن و همچنین جمع آوری اطلاعات از کهنه سربازانی که خدمت خود را تمام نموده اند میسر است. در صورت پیشرفت نبرد با دستگیر نمودن فرماندهان نیروهای دشمن میتوان اطلاعات گرانبها تری به دست آورد.
بعد از این مقدمهٔ ضروری که در واقع مواد خام اولیۀ کار را تشکیل میدهند نخست به انواع عملیاتهای مبارزاتی اشاره میکنم و لازم به تذکر است که هم در نبرهای خیابانی (مانند تظاهرات سازمانیافته) و جنگ چریک شهری و یا نبردهای برون شهری قابل استفاده هستند:
انواع عملیات
۱- عملیاتهای نوک سوزنی: به نوع خاصی از عملیاتهای تاکتیکی هجومی که به درگیری کوتاه مدت و عقب نشینی فوری بسنده میکند اطلاق میشود که برای ارزیابی قدرت و سرعت عکس العمل دشمن بکار میرود، در این نوع عملیاتها معمولأ طوری وانمود میشود که یک عملیات کامل در حال انجام است و در صورت سستی نیروهای دشمن و همچنین نیاز مبارزاتی میتواند به یک عملیات کامل برای از میان بردن بخشی از نیروهای دشمن نیز تبدیل گردد لذا در طراحی این نوع از عملیاتها باید به هر دو جنبهٔ آن توجه نمود، همچنین از این نوع عملیاتها برای زمینگیر کردن دشمن در محل استقرا آنها نیز استفاده میشود و عملیات اصلی در جایی دیگر انجام میگیرد،از این نوع عملیاتها برای خسته وگیج کردن دشمن نیز استفاده میشود.
۲- عملیاتهای موضعی : به عملیاتهایی گفته می شود که هدف موضعی خاصّی را دنبال میکند به عنوان مثال عقب نشاندن و یا انهدام نیروهای دشمن در یک نقطۀ مشخص به منظور کور کردن دیده بانی آن و یا باز نمودن راهرو برای نقل و انقالات و یا از میان بردن بخشی از آرایش نظامی دشمن انجام میگیرند.
۳-عملیات ایذایی به منظور کشاندن دشمن به یک تکاپوی بیهوده با ایجاد مشکلات گوناگون انجام میگیرند و بسته به نوع عملیات ایذایی در صورت نظامی بودن آنها موجب ایجاد وحشت در میان نیروهای دشمن میگیرد. این گونه عملیاتها دشمن را در حالت آماده باش ممتد و خسته کننده نگه میدارد و در صورت تداوم و گسترش آن به محل زندگی نیروهای سرکوب رژیم؛ بسیاری از نیروهای رژیم را وادار به فرار از محله ها و پناه بردن به کمپهای تحت حفاظت نموده و یا بخشی از نیروهای سرکوبگر را وادار به ترک خدمت به حکومت مینماید.
۴- عملیات تا کتیکی کامل : این نوع عملیات ها برای انهدام کامل هدف طراحی میشوند و حتی بودن افراد بیگناه در منطقهٔ مورد حمله نمیتواند نقش بازدارنده در عملیات داشته باشد؛ مانند بمبارانهای هوایی و یا انهدام یک پایگاه امنیتی با بمبگذاری که میتواند تلفات جانبی نیز داشته باشد. بسته به نوع هدف تعیین شده برای انهدام؛ این نوع از عملیاتها در صورت موفقیت میتوانند نقطۀ عطفی در منحنی روند جنگ بوجود آورند و در نوع خود از بیرحمانه ترین شیوه ها استفاده میکند (انهدام کامل) و در مواردی بسیار نادر وخیلی مهم انجام میگیرند (نمونهٔ هیروشیما و ناکازاکی) و فرمان این نوع از عملیاتها از نوع فرمانهای بسته است و دستور کار آن نابودی کامل هدف است . قتل عام دو لشکر از نیروهای ایران در جزایر مجنون نیز که با بمباران شیمیایی و بستن راههای ارتباطی همراه بود یکی از بزرکترین عملیاتهای تاکتیکی کامل در نوع خود بود. البته مثالهایی که آورده شدند نمونه های عملیاتهای تاکتیکی کامل در مقیاسهای بزرگ بودند ولی در مقیاس کوچکتر میتوان از وارد شدن به یکی از مراکز سپاه و یا بسیج و بستن تمامی راههای فرار برای قتل عام آنها به عنوان مثال یاد نمود. معمولاً دستور عملیاتهای تاکتیکی کامل زمانی صادر میشود که هدف و یا اهداف مورد نظر بتواند نقش تعیین کننده ای در جریان نبرد داشته باشد. نمونهٔ بارز این نوع از عملیاتها حکم قتل عام در زندانها در سال ۶۷ بود که به صورت دستور بسته از طرف خمینی ملعون صادر گردیده بود.
۵- عملیات کمین : این نوع عملیات با کمین کردن در مسیر تردد نیروهای دشمن و یا یا ایجاد مسیر کمین گذاری شده برای هدایت نیروهای دشمن به آن انجام میشود و اهداف کوناگونی را دنبال میکند ، یعنی یک زمان هدف کشتار نفرات اعزامی دشمن است و زمانی دیگرهدف نابود کردن و یا مصادرهٔ توشه و آذوقه و انهدام کاروانهای تدارکاتی و……. انجام میگیرند.
۶- عملیاتهای استراتژیک : هدف این نوع عملیاتها به نابودی کشاندن منابع اصلی تغذیۀ دشمن است مثل حمله به پایگاههای اقتصادی ، کارخانه های تولید سلاح و مهمات ، زاغه های مهمات ، منابع تأمین آب و غذا، ارتباطات الکترونیک ، و هر آنچه که بتواند بدون دست بردن به حملات بزرگ به پایگاهها و جبهه های بزرگ دشمن ، تار و پود سازمانی آنها را از هم بگسلد. اینگونه حملات نیروهای دشمن را به تعدادی انسانهای تشنه و گرسنه و بدون مهمات و بی ارتباط با ستادهای فرماندهی تبدیل میکند و موجب بروز تنشهای درونی در میان نیروهای مستأ صل دشمن میگردد.
۷- عملیاتهای جنگ روانی : در این نوع عملیاتها هدف به نا امیدی و یاس کشانیدن و یا تحقیر نیروهای دشمن است. از جمله نشان دادن زبونی رهبران و فرماندهان دشمن به مردم و بویژه به افراد دشمن است تا در عمل ببینند که رهبران و فرماندهانشان به آنها دروغ میگویند و وعده های آنها سرابی بیش نیست ، لذا عواقب این نوع عملیاتها باید بسیار عمیق و موثر باشد.ضربه زدن به مناطق امن ادعایی رژیم ضربه سنگین روانی به مزدوران رژیم وارد میکند ، متأسفانه جنگ روانی را در ایران به طور اشتباه تعریف کرده اند ، جنگ روانی این نیست که چپ وراست دروغهای شاخدار بگوییم و تحدیدهای غیرعملی بکنیم ،و یا تهمت بزنیم ، چون اگر نتوانیم به وعده های شاخدار عمل کنیم نتیجۀ منفی آن به خود نیروهای مبارز برمیگردد تهمتها برملا میشوند و چه بسا کسانی که به انجمن پادشاهی امید بسته اند نا امید شوند ، با نگاهی به جنگ روانی که دشمن در مقابله با جنبش سبز به راه انداخت ( د ستگیریهای گسترده ، کشتن عمدی حتی فرزندان افرادی که خودشان بخشی از عمال رژیم هستند و تجاوز جنسی به دستگیر شدگان و سوزاندن اجساد با آتش و اسید ) اثر عمیق روانی در مبارزان ایجاد نمود و وعده های دروغین مدعیان رهبری اصلاح طلب نیز این تاثیرات را دو چندان کرد و در نتیجه تعداد شرکت کنندگان در تظاهرات را به شدت کاهش داد، آتش زدن خانۀ سپاهیها و بسیجیها به عنوان یک تاکتیک جنگ روانی حتی در مقیاس کم؛ منظره ای ملموس از آیندهٔ تاریکی را که میتواند در انتظار نیروها و مزدوران رژیم باشد به نمایش گذاشته و بسیاری از نیروهای رژیم را که تنها در شرایط حس امنیت و داشتن سود و در آمد به سرکوب مردم میپردازند را از میدان بیرون راند. یکی از استراتژیهای جنگ روانی ذ له کردن و به ستوه آوردن دشمن است که باید با سماجت بسیار زیادی به کار بسته شود و در این راستا مهم ترین نقطه ضعف مزدوران رژیم نا امن کردن محیط زندگی برای خانواده های آنهاست، اگر این استراتژی دنبال شود نیروهای دشمن به جز اینکه برای خانواده های خودشان اردوگاه درست کنند و از محله ها گورشان را گم کنند چارهٔ دیگری نخواهند داشت و اگر هم چند روزی مقاومت کنند و یا دست به عمل متقابل بزنند به خاطر اینکه از نظر درصد جمعیتی در اقلیت قرار دارند نخواهند توانست مقاومت کنند. در صورت اجرای اینگونه عملیتاتها؛ هیچ لزومی ندارد که گروه عملیاتی مسئولیت عملیات به عهده گیرد و اگر این روش مدتی به طور مداوم انجام گیرد، و نتایج مثبت آن (فرار نیروهای مزدور رژیم) توسط مردم دیده شود به شکل وسیعتری در سطح ملی با بیرون راندن پیروان آیین پلیدی از محله ها ادامه خواهد یافت. مزدوران رژیم نیز تا کنون نشان داده اند که تنها چنین زبانی را میفهمند و باید به یاد داشته باشید که ما به دنبال گرفتن جایزه صلح نوبل نیستیم و میخواهیم دشمن را با چنگ و دندان از میهن پاکمان بیرون کنیم.
۸- عملیاتهای مرکب : این نوع عملیاتها ترکیبی از عملیات های موضعی؛ فرار؛ کمین و محاصرهٔ نیروهای دشمن هستند.
۹- عملیات حمله به طرحهای عملیاتی دشمن : برای توضیح اینگونه عملیاتها باید مثالی بیاورم. فرض کنید که نیروهای دشمن به طور فرضی در چند نقطه متمرکز هستند؛ با مشاهدهٔ حرکات دشمن و جابجایی نیروهای دشمن میتوان دریافت که آمادهٔ حمله و یا عقب نشینی میشوند. اگر در چنین شرایطی به مراکز کلیدی دشمن که میتوانند در حمله و یا عقب نشینی نقش مهمی ایفا کنند حمله ای صورت پذیرد؛ به این نوع از عملیات؛ عملیات حمله به طرحهای عملیاتی دشمن گفته میشود. این نوع عملیات میتواند خطوط آتش عقب نشینی دشمن (اگر دشمن در فکر عقب نشینی است) و یا نقاط کلیدی دشمن که برای پیروز شدن در حمله ضروری است را هدف قرار میدهند. در زبان عامیانه نام اینگونه عملیاتها خفه کردن نقشهٔ دشمن در نطفه است.
۱۰- عملیاتهای ضد حمله : در این نوع از عملیاتها؛ با شناخت و ارزیابی که از نیروها و آرایش نظامی و……دشمن داریم زمانی که حملۀ دشمن آغاز شد از یک طرف در مقابل حمله ایستادگی میشود و از سوی دیگر نیروهای پشتیبانی و امدادی و عقبه دشمن با چالاکی مورد حمله قرار گرفته و در صورت موفقیت نیروهای دشمن بعد از اندکی پیشروی آسیب دیده و زمین گیر شده و به محاصره در می آید. بهترین و زیبا ترین نوع ضد حمله مربوط به جنگ شش روزه اعراب و اسراییل است ، بدین گونه که نیروهای سوریه با بیش از هشتصد تانک و زره پوش حملۀ بزرگی را آغاز کردند که هدف آن تسخیر تل آویو بود ، نیروهای اسراییلی در سه گروه اصلی نبرد میکرد گروهی در حال مقاومت بی امان در مقابل نیروهای سوریه بودند گروه دوم در حال پشتیبانی گروه اول بودند و گروه سوم به سوی دمشق در حرکت بود و زمانی که نیروهای سوری به سی کیلومتری تل آویو رسیده بودند در کمال شگفتی دستور عقب نشینی از دمشق رسید زیرا نیروهای اسراییلی درفاصلۀ بین ده تا پانزده کیلومتری دمشق بودند و مقاومتی هم در برابرشان نمی شد ، نیروهای سوری به شدت روحیه خود را باختند و چنان عقب نشینی خفت باری کردند که تقریبأ تمامی ادوات جنگی شان سالم به دست اسراییل افتاد و در راه بازگشت با نیروهای آماده اسراییلی روبرو شدند که منجر به سلاخی بسیاری از نیروهای سوری گردید ، گفته میشود که نیروهای اسراییلی در این جنگ از سرعت بسیار بالایی برخوردار بوده اند.
طراحی عملیات
مطالبی که در بالا ذکر شد به خاطر باز کردن ذهن یاران نسبت به مسائل نظامی بود و بخشی از آنها در طراحی عملیات نقش اساسی بازی میکنند . حال ببینینیم که یک طرح عملیاتی چه چیزهای حد اقلّی را باید شامل شود ؟:
۱- طرح باید مسیر و نقطه دقیق آغاز حمله را کاملأ مشخص سازد.
۲- طرح باید مسئله دیده بانی را حتمأ حل کند(یعنی اینکه عملیات بدون دیده بانی یک بازی کور است).
۳- طرح باید نیروهای پشتیبانی حمله و جای استقرار آنها را مشخص سازد.
۴- طرح باید مسیر عقب نشینی را مشخص نماید.
۵- طرح باید محل استقرار خط آتش عقب نشینی را مشخص سازد.
۶- طرح باید تمامی افراد را قبل از عملیات توجیح کند که هرکسی در جای خاص خود به وظیفه اش عمل نماید ، مثلأ خط آتش عقب نشینی نباید به خط حمله بپیوندد و یا اینکه نباید به دشمنان فراری تیر اندازی نماید بلکه این وظیفۀ به عهدۀ نیروی پشتیبانی و یا نیروهای کمین است.
۷- طرح باید مسئله ارتباطا ت نیروها را در نظر داشته باشد. به این مفهموم که فرماند کل عملیات با فرماندهان واحدها در ارتباط باشد و لحظه به لحظه بتواند دید روشنی از روند عملیات داشته و بتواند تصمیم درستی اتخاذ نماید.
۸- تمامی افراد تیم باید با محل انجام عملیات و منطقهٔ عملیاتی آشنا باشند و به همین خاطر ضروری است که افراد تمامی واحدهای عملیاتی از منطقهٔ عملیات دیدن کنند و حداقل به شعاع دو کیلومتر از مرکز عملیات تمامی خیابانها و کوچه پس کوچه ها را به خوبی بشناسند. در رابطه با عملیات نظامی برون شهری نیز کار به همین منوال است؛ هرچند که در مناطق برون شهری شناسایی منطقهٔ نظامی به شکلی دیگر است. حال به وضوح دیده میشود که یک تیم و یا گردان عملیاتی بدون در نظر گرفتن یکی از این پارامترها چقدر ضعیف به نظر میرسد.
۹- طرح باید فاصلۀ مراکز تجمع دشمن که در اطراف نقطۀ عملیات هستند و مدت زمان رسیدن نیروهای کمکی دشمن ( با موتور سیکلت و نفر برها) را اندازه گرفته و در طرح عملیاتی به عنوان شاخص زمانی مدت عملیات در نظر بگیرد و برای نتیجه بهتر حتی نیروهای گشتی موتوری دشمن را نیز برای ضریب اطمینان بیشتر در طرح بگنجاند.
۱۰- برای عقب نشینی امن تر باید بیش از یک مسیر در نظر گرفته شود و هیچکدام از مسیرها نباید رو به مسیر تردد آسان نیروهای کمکی دشمن ختم شود. مسیر های عقب نشینی باید در تمامی طول عملیات دیده بانی شده و وضعیت آنها به فرمانده عملیات و واحدهای خط آتش عقب نشینی اطلاع داده شوند و نیروهای خط آتش عقب نشینی باید هر لحظه آماده تغییر محل خود از یک مسیر به مسیر دیگر باشند.
۱۱- نیروهای پشتیبان باید هر لحظه آماده درگیری با نیروهای کمکی دشمن را داشته باشند و با اشارۀ دیده بان با نیروهای کمکی دشمن درگیر شوند لذا قبل از عملیات نقاط کمین و در گیری با مهمانهای ناخواندۀ احتمالی ، حتمأ باید تعیین گردند.
۱۲- در یک عملیات شهری؛ چه در زمان حمله و یا عقب نشینی هر کس و به هر عنوان ، حتی به بهانه حرف زدن و سرگرم کردن نیروهای خودی برای اتلاف وقت وارد میدان شود بدون هشدار و اتلاف وقت باید حذف شود و اگر عده ای بخواهند مسیر عقب نشینی را سد کنند بدون توجه به جنسیت و سن وسال باید حذف شوند. (زیرا مردم عادی در چنین شرایطی خود را درگیرنمی کنند.)
۱۳- در شرایط به محاصره در آمدن تنها چیزی که مد نظر یاران باید قرار گیرد فرار است و به همین خاطر نباید در یک سنگر بمانند حتی اگر امن به نظر برسد؛ زیرا در واقع زمان را از دست میدهید و با نیروهای کمکی دشمن رو برو خواهید شد. تغییر مداوم سنگر باید به طرف مسیرهای عقب نشینی باشند.
۱۴- در صورت محاصره شدن و بسته بودن راههای عقب نشینی باید به جای فرار از دشمن؛ با تغییر مداوم سنگر با تهاجم به آنها نزدیک شد تا نتوانند از نارنجک و یا تیربار سنگین برعلیه شما استفاده کنند چون احتمال هدف قرار دادن نیروهای خودشان افزایش می یابد (این تاکتیک را سنگر گرفتن در درون نیروهای دشمن می نامند) این تاکتیک در جنگ ویتنام از طرف نیروهای ویت کونگ انجام میگرفت تا مانع از بمباران نیروهای خود توسط نیروی هوایی آمریکا شوند.
۱۵- در صورت لزوم و داشتن فرصت کافی یک بمب بیخطر زمانی برای پخش اعلامیه در محل نصب شود.
۱۶- در عملیاتهای شهری با توجه به احتمال وجود نیروهای گشتی موتور سوار دشمن؛ عامل زمان بسیار مهم است؛ لذا تمرینات و مانورهای لازم برای سرعت بخشیدن به انجام عملیات در مدت زمانی هر چه کوتاهتر ضروریست (به این منظور میتوانید بازیهایی را اختراع کنید و با سرعت آن بازیها را بارها و بارها انجام دهید. این بازیها باید شامل حرکات نظامی لازم در عملیات باشند) و از این روی حمله باید بسیار سریع و شدید باشد؛ زیرا در جنگهای درون شهری حوادث به سرعت اتفاق می افتند و کنترل بحران بسیار سخت میباشد و زمان تنها عاملی است که میتواند نیروهای مبارز را پیش از شکل گیری بحران از صحنهٔ عملیات خارج سازد.
۱۷- وسایل نقلیهٔ موتوری لازم و محلهای استقرار آنها باید در طرح عملیاتی مشخص شده باشند.
۱۸- در زمان شناسایی منطقهٔ عملیاتی میتوان نقاطی را از قبل شناسایی نمود تا بتوان اسلحه و مهمات لازم را در آن محل ها استتار نمود.
مطالبی که در این جستار کوتاه مطرح گردیدند؛ تنها برای بوجود آوردن آمادگی ذهنی و گشودن دریچه ای برای اندیشهٔ نظامی هستند و یارانی که تجربهٔ نظامی دارند؛ میتوانند در گسترش آن در بخش نظرات؛ این مقاله را پربارتر نمایند.
انجمن پادشاهی ايران