سرخط خبرها

آیین ریشه‌ای

آیین ریشه‌ای (قانون اساسی) نوین ایران
نمودار پیشنهادی انجمن پادشاهی ایران برای فردای رهایی میهن
بنام خداوند جان وخرد

با گذشت ۲۴ سال از پرگرفتارترین دوران زندگی مردم ایران و پس از آشكار شدن همه بداندیشی‌های كشورهای بیگانه نسبت به سرنوشت میهن و فرزندان این آب وخاك سرانجام آنچنانكه همواره زمان بار سنگین وظیفه ملی را بر دوش مردان وارسته روزگار می نهد، انجمن پادشاهی ایران پس از همه گویش‌های بایستنی و فراخوانی‌های پیاپی و پی‌گیر از كسانی كه باید در این روزگاران پر تلاطم دستی راستین برای رهایی ایران بلند نمایند سرانجام به این نتیجه رسید كه گویش زبان ایرانی برای بسیاری زنان و مردان برون مرز كه روزگاری میهن را برای رها سازیش از دست دشمن ترك كرده بودند نشانه مسئولیت واحساس درد آنان بر دردهای بیكران ایران نیست.
{فرزند پادشاه}
ما بارها و بارها در نامه‌ها چه سر گشاده و چه غیر سرگشاده فرزند پادشاه از دست رفته محمد رضا شاه گرامی و ایرانیار را فرا خواندیم تا در این روزگاران پر هیاهو و اضطراب از تاریخ برای خود صفحه‌ای نیك وبرجسته را خریداری كند. او یكی از پدیده هایی بود كه با بر خورداری از ویژگی آفرینشی خود می توانست این صفحه نیك را در همان سالهای نخستین آوارگی و دربدری مردم ایران از تاریخ خریداری كند، كه نكرد.
گروهی به خطا می گویند لله و دایه ایشان، شخصی بنام احمد اویسی راه را بر او بسته و نگذاشته ایشان درست گام بردارند، گروهی می گویند عناصر سازمان «سیا» وهرزگان سیاسی راه ایشان را کج کرده‌اند و گروه دیگری که واقعیت را گم کرده و نمیخواهند بدانند روزگار كشور ما بسیار بسیار دردناك است و هر كس به هر عنوانی نخواهد برای این آب وخاك با جان و مالش كار كند خود مقصر است، بار گناه وبدكارگی را از گردن فرزند پادشاه كه او می توانست همه چیز باشد و همه كار بكند برداشته وشیخ علی شاه‌های مزدور وناتوان را مقصر قلمداد میكنند.
تجربه ۲۴ سال آوارگی وبی سامانی ملت و میهن نشان می دهد كه هر كس به هر سبب وانگیزه‌ای نخواسته تا پای جان برای میهن ومردم گرفتارش كاركند امروز باید بكناری برود وبگذارد آنان كه میخواهند این میهن و این مردم از شر جرسومه ۱۴ سده‌ای اسلام و بلای بربریتش آزاد شوند گامهای رهایی بخشانه خود را آزاد زنانه و راد مردانه بردارند. زیرا تاریخ هرگز چشم براه زنان ومردان و استخاره گران تنبل ننشسته و نخواهد نشست، بلكه تاریخ همواره فرزندان خروشنده و جوشنده و كاردان و تیز هوش و خواستاران دگرگونی و تحول را به آغوش گرفته ودر آغوش پرورانیده است. آنانكه نشسته اند هرگز با ایستادگان وایستادگان هرگز با روندگان و روندگان هرگز با دوندگان و دوندگان هرگز با تیز تكان در پیكار زندگی برابر نبوده اند.
با اندوه باید گفت در ۲۴ سال گذشته نشستگان نالایق افسار شبدیز جنبش را دردست گرفتند و كار آزادی میهن را كه در همان یكی دو سال نخستین می‌توانست بپایان برسد به سال بیست و پنجم رسانیدند وكودك ناپاك زاده انقلاب مشترك جیمی كارتر و اتحادیه اروپا را به سن رشد آوردند، كه این بد كارگی بزرگترین زیانهای آدمی و دارایی های ملی را به میهن ما ومردم وارد ساخت، نه در یورش خونین اسكندر، نه در یورش‌های سهمگین و فرهنگ برانداز وخونخوارانه تازیان بربر و نه در یورش كشتارگرانه مغول و یا اشغال ایران در دوره متفقین نوین، در هیچیك از این دردهای تاریخی هرگز دملی به عفونت‌زایی ومرگ آفرینی و بد خیمی دمل كشتارگر ناجمهوری اسلامی بر پیكر مام میهن ما نمودار نشد.
زبان قلمها از بیانش عاجز، و میدان تاخت وتاز اندیشه تمامی اندیشه‌وران جهان برای جای دادن این همه درد و رنج زاییده شده از انقلاب ننگین اسلامی بر روی كاغذ زمان كفاینده نیست. در چنین روزگار بحرانی، انجمن پادشاهی ایران پیامهای پیاپی و بسیاری را به فرزند پادشاه ایران وهمه آنان كه دست اندر كار بازدارندگی رهایی میهن بوده وهستند فرستاده است، همواره از همگان خواسته است كه ایران ۸۰۰۰ ساله تنها باید با دست فرزندان خوب خودش، فرزندانی كه تنها به ایران وابسته هستند آزاد شود.
در این ۲۴ سال دردناك به رضا، فرزند پادشاه از دست رفته، به همه سران از میهن گریخته بد یار بیگانه دل بسته، به قلم بازان متفنن، به تمامی نظامیان و كارفرمایان از میهن گریخته، رسما پیام‌های آزاد منشانه، «ایران باید ایرانی آزاد شود»، فرستاده شده و بدست‌هایشان نیز رسیده است. اما در این یك چهارم سده دردناك، همه این عناصر دردهای بیكران میهن را وسیله سرگرمی های سیاسی خود كرده اند، نه یك درد كه باید به درمانش پرداخت و نه دردی كه اگر بیش ازاین طولانی شود میهن را به نیستی كامل خواهد كشانید.
از سوی دیگر، بیگانگانی كه چنین بلایی را بسر میهن ما و مردم فریب یار ما آوردند، از دست‌آورد این نیرنگ جهانی شادمانند و هرگز در این اندیشه نخواهند شد كه تحولی به نفع ایران ومردمش در میهن ما صورت پذیرد. آمریكا و غرب دست در دست یكدیگر داده وبرای اشغال صددرصد منطقه و ازهم پاشیدن یگانگی قومی ایران و پاره پاره كردن سرزمین ما نقشه های شوم و اهریمنانه‌ای را با دست ایرانی‌زبانان میراثدار تازی به مرحله اجرا درآورده ودر می‌آورند. خطر نابودی میهن بیش از آنكه امید رهایی باشد، شش گوشه نقشه پلنگینه ایران زمین آریابوم كهن مارا تهدید می كند. اما همه این خطرها، همه این نابسامانی‌ها، همه این دردها، میتوانند تنها با دست های توانمند فرزندان خوب ایران برطرف ومداوا شوند. واز همین روی انجمن پادشاهی ایران پس از اتمام حجت‌های بسیار و بی پاسخ مانده با كسانی كه خود را میراثداران تاریخ میدانسته‌اند و با بهره گیری بد از میراث تاریخی خود تاریخ و سعادت مردم ما را به بیگانه فروخته و می‌فروشند، دست بكاری كه بایستنی و بایستنی و بایستنی است زد و با شعار «ایران باید آزاد شود» و با اندیشه بایستنی «آزادی از برخا ستن ما به دست می آید»، بر این شد تا آنچنانكه در هر زمانی از دوران پر گرفتاری ودرد ملتها تك سوارانی برخاستند و تاریخ مردمی خود را گلباران كردند و جان ومال و آرام وخواب خود را برای به زیستی مردم و میهنشان ارمغان دادند انجمن نیز اینچنین كند.
اما رهاسازی میهن در این دوران پر از شگفتی ها تنها نمی تواند به یك رهاسازی ساده و عادی وبعد هم به رفراندوم های جعلی و برنامه های طرح ریزی از سوی بیگانگان پایان یابد. این میهن، ۱۴ سده در اشغال اندیشه‌ی بربری و ناسازنده بوده است وبرای اینكه یكبار و برای همیشه بتوان آثار یكهزار وچهارصد سال اسارت را از میان برداشت و نیكبختی راستین را به فرزندان گرفتارش ارمغان نمود، باید امروز كه فرصتی شگفت پیش آمده است همه دردها را به گونه‌ای ریشه‌ای درمان كرد.
انجمن پادشاهی با بررسی ژرف در سیاست و تاریخ كهن ونوین میهن، به این نتیجه رسیده است كه انگیزه نخستین دردهای ویرانگرانه وبی درمان میهن از روزی آغاز شد كه تازیان فرهنگ و خرد گسترده و پهناور ایرانیان را با كتاب سوزی اهریمنانه خود به نابودی كامل كشانیدند. و چون مردمی، از فرهنگ ودانش مادری خود جدا شوند سر انجام از میهن و مردمیت خود بیگانه و به بردگی و ناتوانی قومی افتخار خواهند ورزید. از این روی انجمن پادشاهی ایران برای رفع این نخستین بیماری كه بی فرهنگی و دشوارترین بیماری ملتها بشمار میرود برآن شده است كه دهش‌های فرهنگی و تاریخی را سر آغاز برنامه رهاسازی میهن قرار دهد.
به این معنا كه جنگ افزار ویژه براندازی رژیم اسلامی، كه بازمانده بی چون وچرای تخیلات كشتارگر تازی وبربری می باشد، چیزی نیست بجز بكارگرفتن فرهنگ وخرد بیكران ایرانی كه خود بازمانده نیاكان دانش پژوه ما و اندیشمندان جهان ساز و هنرمندان تیزبین وهوشمند وخداوندگاران سازنده حقوق آدمی و اداره كنندگان آزادمنشانه جهانی و سردمداران ودهندگان اقتصاد پویا وجوشنده و سازنده و برابر مردمی بوده اند و همه این ارزش های بیكران كار دستهای توانای خردمندان آریابومی آزاده پیش از پیدایش اسلام خون و شمشیر ومرگ و كشتار میباشند.
از این روی انجمن پادشاهی ایران نگرش ژرف و ویژه فرزندان این آب و خاك را از دارندگان وناداران، روستاییان و كارگران، دهقانان و دهبانان، دانشوران وبیدانشان، زنان ومردان، پیران وجوانان، به بندهای زیرین كه تماما از فرهنگ ایرانی گرفته شده و بعنوان بن‌مایه‌ای برای دستور ویژه مردمی یا آیین ریشه‌ای (قانون اساسی ) ایران زمین در فردای آزادی وپس از سرنگونی رژیم اسلامی تازی در نظر گرفته شده است فرا میخواند و از همه فرزندان این آب و خاك میخواهد تا بخاطر نیكبختی خود وخاندان و فرزندان و آیندگانشان این دستور ویژه مردمی یا قانون اساسی و آیین‌نامه ریشه‌ای را بسیار بخوانند و درون بندهایش را حفظ كنند، پیرزنان وپیرمردان را كه از آموزش وفرهنگ و نیروی خواندن بی بهره اند به درون بندهای این آیین‌نامه یا دستور ویژه مردمی (قانون اساسی ) آشنا سازند، تا آنجا كه بیسوادان ونا آموختگان نیز درون بندهای این آیین نامه ریشه‌ای یا قانون اساسی را همانند سواد آموختگان فراگیرند وشناسایی كنند.
ستون های این آیین‌نامه ریشه‌ای بسیار ساده وبی پیرایه گردآوری شده است تا كارگزاران فرداهای میهن در آینده نتوانند با واژه ها بازی كنند وبا پس و پیش ساختن حقوق مردم جامعه، اندك گام كژی بردارند.


بند نخستین

شیوه اداره ایران زمین یك پادشاهی آزاد انجمنی و رایزنی خواهد بود كه بایستنی است فرد فرد مردم در این پادشاهی از برابری آموزشی رایگان، اقتصاد همسان (سوسیال)، آزادی های اجتماعی، آزادی كامل بیان و نوشتار و آزادی اندیشه و گزینش باور، برخوردار باشند. (بی آنكه حكومتهای ناتوان بخواهند به خاطرحمایت و دفاع از ناتوانی خود زیر هیچ شرایطی راه را براین آزادی ها ببندند)
تبصره ۱ – در ایران پادشاهی، پایه، استوار بر ریشه همسانی اقتصادی مردم می باشد كه روستا نشین و شهر نشین، ایلات و كوه نشینان حتی كولیان و دوره گردان باید از این همسانی برخوردار شوند واز زندگی مرفهی كه دولت بایست از سرمایه و صندوق ملی برایشان تأمین نماید بهره مند گردند.
تبصره ۲- دولت پادشاهی آزاد ایران وظیفه دارد برای همه كسانی كه سرپناه ندارند خانه و سرپناه مناسب یك زندگی آرام و آسوده را، رایگان فراهم نماید.
تبصره ۳- دولت پادشاهی آزاد ایران وظیفه دارد برای مردم ایران آنان كه ناتوانی مالی داشته و بیكارند و درآمدی ندارند بی كم وكاست كمك‌های پزشكی وخدمات درمانی صد در صد رایگان وهمسان با خدمات دارندگان فراهم نماید. (دارندگان نیز زمانی كه دچار شكستگی مالی شده وبیكاری گریبانگیر شان گردیده باشد از خدمات دولتی نسبی برخوردار خواهند شد.)
تبصره ۴- دولت پادشاهی وظیفه دارد برای بیكاران كه نمیتوانند وارد بازار كار شوند، پیرزنان و پیرمردان، بیماران و ناتوانان جسمی، از كارافتادگان، تا زمانی كه تشخیص داده شود نمیتوانند از بازار كار بهره گیرند پرداخت هفتگی یا ماهانه‌ای كه زندگی آنان را بخوبی اداره نماید از صندوق دولت درنظر بگیرد كه كارشناسان وشمارگران كارآزموده با بررسی وضع اقتصادی و تورم جامعه باید میزان این پرداخت هفتگی به بیكاران و نیازمندان را اندازه گیری كرده ودراختیار افراد جامعه بگذارند.
توضیح: این شیوه اداری اجتماعی نیز از فرهنگ ایران زمین دردوران شاهنشاه بهرام گور، شاهنشاه قباد و شاهنشاه انوشیروان و دیگر شهریاران آزاده ایران زمین گرفته شده است تا امروز بتوانند فرزندان ایران را كه پس از یورش وتداوم یورش تازیان كه ۱۴ سده به درازا كشیده شده است، به نیكبختی برابر زیستن و اداره آزاد آریابوم شادمان وسربلند نماید.
چون نیك بنگریم از روزگار جمشید شاه، ایرانیان ازپزشكی دولتی و رایگان برخوردار بوده اند. آنچنانكه در روزگاران جمشید شاه بزرگ، این فرمان بسیار بهامند برای درمان رایكان صارد شد:
پزشكی و درمان هر دردمند در تندرستی و راه گزند
ودردوران شاهنشاه بهرام گور نخستین گامهای یك پادشاهی آزاد و سوسیال برداشته شد.
كسی را كه درویش باشند نیز زگنج نهاده ببخشیم چیز
كسی كو بمیرد نباشدش خویش وزو چیز ماند ز اندازه بیش
بدرویش بخشم نیازم به گنج نبندم دل اندر سرای سپنج
در دوران شاهنشاه قباد وزیر او مزدك درهنگام خشكسالی و قحطی سخن از مشكل میگویدوراهنمایی میخواهد.
بدو گفت كانكس كه مارش گزید همی از تنش جان بخواهد پرید
یكی دیگری را بود پاد زهر گزیده نیابد ز تریاك بهر
سزای چنین مردگویی كه چیست كه تریاك دارد درم سنگ نیست
چنین داد پاسخ ورا شهریار كه خونیست آن مرد تریاك دار
بخون گزیده ببایدش كشت بدرگاه چون خصمش آرد به پشت
سپس این آیین نامه صد در صد سوسیال و دهندگی برابر دارایی های كشور به مردم جامعه برای نخستین بار بفرمان پادشاه قباد و درتاریخ درخشان پادشاهی ایران زمین، صادر گردید تا جهانیان بدانندكه ماركسیست ها و كمونیست‌ها این اندیشه جامعه ساز را از فرهنگ بزرگ ایران زمین ربوده وبا دگرگونی‌هایی نه به شایستگی مرامنامه اصلی ایرانیش آنرا بنام خود ثبت كرده اند.
همی گفت هر كو توانگر بود تهی دست با او برابر بود
نباید كه باشد كسی بر فزود توانگر بود تار و درویش پود
جهان راست بایدكه گرددبه چیز فزونی توانگر حرام است نیز
بیش از یكهزار و هفتصد سال پیش از این، ایرانیان طراحان یك سیاست دارایی (اقتصادی) برابر بوده اند، كه پس از یورش تازیان آثار آن ناپدید شد و امروز نیز باید كه پس از محو آثار تازیان و آزادی دوباره میهن و زدودن رژیم اسلامی تازی، این آیین سازنده با یك سیستم نوین پادشاهی بهمراه نگرش ژرف اقتصادی و پایه‌هایی استوار و درست وبهره گیری همه مردم از سرمایه‌های مردمی در ایران نوین دوباره سازی گردد كه این دوباره سازی، بازسازی دوران درخشان زندگی مردم ایران بشمار میرود. و در عصر نوشیروان بزرگ سخن بزرگمهر دانا نیز تا به آنجا میرسد كه میگوید:
نباید كه خسبد كسی دردمند كه آید مگر شاه رازو گزند
بموجب این بند از آیین كهن ایرانی، دولت باید برای هر یك تن از مردم میهن ما، در آمد كافی و پزشكی و خانه رایگان و رفاه شایسته فراهم نمایند تا هیچكس دردمند سر ببالین نگذارد كه اگر چنین شود شاه كه نمودار دهندگی به مردم و اداره یك ملك و رمز دولت بشمار میرود سرنگون خواهد شد.
دنباله بندهای این آیین نامه ریشه‌ای یا قانون اساسی از اینگونه هستند.

بند دوم

بازگردانی فرهنگ مردمی ایران پیش از اسلام به جامعه كه ویژگی های این فرهنگ با آمیزش دین واداره امور كشور به هیچ وجه هماهنگی ندارد. دین اندیشه و باوری است ویژه درون هر آدمی، كه اگر برخوردار از اندیشه نیك و گفتار و كردار نیك باشد، دارنده این باور به سوی نكویی گام برمیدارد و به خود یاری میدهد واگر اهریمنی و كشتارگرانه باشد خود آن آدمی را به نیستی فرا میخواند. هنگامی كه باور یا دین درون پردازی وفردی باشد نخواهد توانست اداره امور میهن ومردم را آلوده وگرفتار كند و اگر فرد دارنده باور بد، بخواهد بگونه‌ای انفرادی در جامعه مرتكب بزهی گردد برابر با آیین ویژه بزهكاران با او رفتار خواهد شد. بنابر این هنگامیكه دین یك مسئله درون باوری و انفرادی باشد جامعه و همگان از خطر بدخیمی آن در امان خواهند ماند و زیان بدخیمی آن متوجه بدخیم و بزهكار خواهد شد.
فرهنگ ایرانی با نگرش به بیش از شش هزار سال پیش تاریخ خود نمونه‌ای ازاداره سرزمین، و برحذر داشتن جامعه از خطر دین مردان را ارائه داده است. ما این بند را كه تجربیات سیاسی و اجتماعی كشورهای پیشرفته جهان امروز نیز به اثباتش رسانیده است، از زبان خداوندگار خرد همه جهانیان فردوسی بزرگ با نگرش به قانون جمشیدی در این بخش ارائه میدهیم تا جهانیان بدانند كه فرهنگ بیش از ششهزار سال پیش آریابوم ما بسیار خردمندانه تر از تجربیات سیاسی امروزه آنان میباشد.
جمشید شاه بزرگ پس از اینكه دسته ها و رده های جامعه خود را آراست هنگامیكه به مردان دین رسید آنان را از جامعه و میان مردم دوركردتا تنها به پرستش جهاندارشان بپردازند و سیاست جامعه را آلوده ننمایند.
زهر پیشه ور انجمن گرد كرد .بدین اندرون سال پنجاه خورد
گروهی كه كاتوزیان خوانیش برسم پرستندگان دانیش
جدا كردشان لز میان گروه پرستنده را جایگه كرد كوه
بدان تا پرستش بود كارشان نوان پیش روشن جهاندارشان.

بند ۳ – ‌ فردای میهن از دیدگاه اقتصادی

دهش برابر حكومت به مردم یكی ازمهمترین ستونهای سازنده كشور ماست كه باید زندگی مردم و فرزندان آینده كشور را با یك نگرش ژرف ازهم اكنون و تا جاودانگی تأمین و پاسبانی كند، فردای میهن كه بیگمان به فردای رهایی وسرنگونی رژیم انیران اسلامی بستگی همه سویه دارد، و از همان دم آغاز میگردد كه مردم ایران با گزینش فرهنگ سازنده نیاكانی خو دو بازگشت به ایرانیت ورهایی و ترك بازمانده تازیان وتبار و اندیشه شان رژیم كنونی ملایان را سرنگون خواهند نمود. ازهمان دم دولت انجمنی رایزنی (شورایی ) پادشاهی موقت باید شیوه برابری ایرانیان را در هر گوشه كشور كه هستند از نظر دارایی‌های ملی پی ریزی نماید، وباگزینش یك تیم متخصص در ایجاد و طرح یك پادشاهی سوسیال و آزاد وتجربه شده مانند كشورهای سوئد و انگلستان و پاره‌ای از كشور های پیشرفته اسكاندیناوی، اما آمیخته با برتری ها و ویژگی های فرهنگ مردمی ایران زمینی، اقتصاد سوسیال و آزاد (دموكراتیك) را درسرتاسر میهن به كار گیرند.
این اندیشه پیش رفته از فرهنگ مردمی ایرانی گرفته و مورد بهره گیری قرارخواهد گرفت :
در دوران شاهنشاه قباد ساسانی (نزدیك به هفده سده پیش از این) چنین اندیشه‌ای ارائه شد كه فردوسی گرامی آن را با بیانی پالایش یافته از آلایش اینچنین بازگو مینماید :
همی گفت هركو توانگر بود تهی دست با او برابر بود
نباید كه باشد كسی بر فزود توانگر بود تارو درویش پود
جهان راست باید كه گردد به چیز فزونی توانگر حرام است نیز
بنا بر این اندیشه و روش ایرانی باستانی در برابری اقتصادی، انگیزه و كشنده نیازمندی های روز مره مردم سرتاسر كشور و جامعه و سرانجام درهم كوبنده آیین های بی سروته ناتوان و نیازمندساز كه زاییده و زاینده نیازهای روانی وسازنده روش های نادرست افروختن شمع برای هر بی بها، و روضه خواندن و نذرهای بیهوده كردن خواهد بود. زیرا بیگمان در زیر پوشش یك اقتصاد سالم و برابر دیگر هیچ كس نیازی نخواهد داشت كه برای دست یافتن به لقمهای نان و خواسته ها وبایستنی‌های اجتماعیش به سوی روضه‌خوانان و سركتاب بازكن ها و جادو گران و جن‌گیرها برود، و از آغاز اینچنین فردایی بی اینكه آشكارا ازمردم بخواهیم تا از روش و مرام خرافات‌پرور و دانش‌كش تازی دوری گزینند، آنان كه دیگر دولتشان نقش خدای دهنده را برایشان بازی خواهد كرد، از آن پس نیازی به كرامت الله و گریستن و زاری كردن برای شخصیت‌های دروغین تازیان كشتارگرش نخواهند داشت و به اینگونه و از راه ایجاد یك اقتصاد نیاز برانداز در جامعه، فرزندان میهن ما بجای گراییدن به باطل و از بیگانه دشمن بت ساختن، به ساختن جامعه و آینده و رونق فرهنگ و خرد مردمی و ایرانی خود خواهند پرداخت.
در هنگام شهریاری شاه شاهان نوشیروان، توانایی دارایی و اقتصادی مردم ایران به آنجا رسیده بود كه فردوسی توانا این توانایی و دارندگی مردمی را انگیزه سرازیر شدن سیل دیگر ملتها برای دست یافتن به زندگی بهتر به ایران زمین می خواند :
جهانی به ایران نهادند روی برآسوده از درد و از گفتگوی
به ایران زبان ها بیا موختند روان ها به دانش بر افروختند
ز بازار گانان هر مرز و بوم ز ترك و ز چین و زهند و ز روم
هر آنكس كه از دانش آگاه بود ز گویندگان بر در شاه بود
رد و بخرد و مو بد و ارجمند بد اندیش، ترسان ز بیم گزند
اما بر تر و بالاتر از اینهمه وارستگی و شادزی‌گری و نیك‌بختی كه برآسمان سرزمین گسترده ایران زمین سایه افكنده بوده است، شیوه اداره این سرزمین پهناور بوده كه با آوای بلند میتوان گفت حتی در این روزگاران كه اسب تیزتك تكنولوژی وخرد كشورهای مدعی خدمات مردمی توانسته است تا هزاره سوم (پس از زادروز مسیح) به پیش بتازد، بازهم پیشرفته‌ترین مردم جهان به اندكی از آنهمه دادگری و مردمیت ایرانیان پیش از یورش تازیان دست نیافته اند.
بامدادان آواگران و جارچیان درمیان مردم میخروشیده وفریاد سرمیداده‌اند كه اگر كارگری برای كسی كار كرده و دستمزدش را دریافت نداشته است به دربار پادشاه بیاید و از گنجور ویا وزیر پادشاه ویا صندوق دولت، دستمزدش را دریافت نماید و این درحالی است كه هم اكنون درپیشرفته ترین كشورهای جهان اینگونه درگیری های كارگر و كارفرما به دادگاههایی كه سرنوشت خواسته كارگران نا پیداست كشیده می شود.
چو خورشید گیتی بیاراستی خروشی ز درگاه بر خا ستی
كه ای زیر دستان شاه جهان مدارید یكتن، بد اندر نهان
هر آنكس كه ازكار دیدست رنج بیابد به اندازه گنج رنج
بگو یید یكسر به سالار بار كه از ما كند مزد را خواستار
بند بیانی ۱ – اگر به انگیزه هایی مانند ورشكستگی كارگاهها و یا ناتوانی كارفرمایان، ویا فروپاشی دارایی كارفرما، كارخانه دار ویا كارفرمایی توانایی پرداخت دستمزد كارگران را نداشته باشد دولت پادشاهی آزاد ایران باید بلا فاصله دستمزدهای پرداخت نشده آن كارگران را از صندوق دولت پرداخت نموده و از درآمدهای آن كارگاه ویاكارخانه ویا دیگر دارایی هاومنابع مالی آن كارفرما مبالغ پرداختی را دریافت نماید.

بند چهارم – فردای میهن از دیدگاه فرهنگی

این بخش از آیین نامه نیز كه همبستگی كلی و جدانشدنی با بند فردای اقتصاد میهن دارد ریشه و ستون نگهدارنده و پایدارنده زندگی مردم ایران از هر سوی و از هر دیدگاهی بشمار می رود. فرهنگ والا و برتر آریابومی كه گستراننده خرد و اندیشه بی همانند سیاسی و اقتصادی و فلسفه و مردم‌داری و جامعه شناسی و جهان‌بینی می باشد، راه راستین و درست اداره اقتصادی سرزمین مارا به عنوان یك شیوه اقتصاد اجتماعی برابر و سوسیال به جهانیان نموده است و در درازای قرون با نفوذ این فرهنگ از راه دور زندگی آنان را بازسازی كرده و امروز پس از گذشت سده‌های دراز ما خود ناگزیر باید برای نیكبختی فرزندان و آیندگانمان از آن آوای رسا ی فرهنگی بهره گرفته و پایه های اقتصاد نوین میهن را بر روی پیكر ه زیبای همین فرهنگ اقتصادی نیاكانی خود بناكنیم.
اسناد تاریخی و فرهگی كه در دست است با دلاوری و آشكارا میگوید، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام فرهنگ پویندگی، جویندگی، كوشندگی، خردمندی، خردپروری، خردگستری، خرد جویی، خرد خواهی، خرد زایی، خردمندی و خرد منشی‌، دادراستی ودانش وفرهنگ گستری درسرتاسر گیتی وجهان آدمیت بوده است.
آنان كه همواره سخن از دانشمندان و فرهنگمردان بیگانه برزبان می‌رانند و جامعه شناسی و جامعه سازی فرهنگ پدر را كه فرهنگ ایرانی می باشد ندیده می انگارند بیگمان از این گنجینیه مورد ستم تاریخ قرار گرفته (فرهنگ بیكران خودی)، ناآگاهند. پایه و ستون آیین ریشه‌ای و یا قانون اساسی پادشاهی آزاد ایران از فردای آزادی بیگمان باید بر روی این گنجینه گران بها گزارده شود.
تبصره۱- آموزش رایگان و برابر برای همگان در سطح كودكستان و مدرسه و دبیرستان و دانشگاه وسطوح بالاتر از اینها یكی از ریشه‌ای ترین نمودارها و پایه های قانون اساسی و یا آیین ریشه‌ای اداری پادشاهی آزاد ایران در فردای آزادی میهنمان خواهد بود. این گونه آموزش رایگان كه به همت و یاری برابرانه دولت میباشد شامل مناطق گوناگون كشور و گویندگان زبانهای اقلیت و بومی ایرانی نیز خواهد شد.
تبصره ۲- دادو دهش های فرهنگی بادیگر ملتهای جهان برای گسترش این فرهنگ توانمند می تواند درابر قدرتی فرهنگی وسرانجام آزادی و تمامیت خاك میهن ما یاری بسیار دهد. ما تا از دیگران نستانیم ازما چیزی نخواهند گرفت، در نتیجه در تبادل فرهنگی، ما همواره كالای ضعیف تر دیگر ملتها را می گیریم و كالای نیرومند و بلند بالای فرهنگ ایرانی را به دیگر ملتهای جهان خواهیم داد، با این وسیله دیگر ملتهای جهان را به ایران دوستانی تبدیل خواهیم نمود كه با گزینش فرهنگ ایرانی، ایران را میهن دوم وپایگاه اندیشه و جولانگاه خرد خود بدانند، در نتیجه از راه گسترش این فرهنگ والاتبار خواهیم توانست در وجدان دانایان كشورهای بیگانه راه یابیم و از همین جایگاه است كه چون مغزها ی بزرگان و خردگرایان بیگانه دركمند محبت فرهنگ ایرانی فرو افتند، ما به عنوان ابرقدرت فرهنگی جهان می توانیم به ابرقدرتی اقتصادی و مالی و سیاسی نیز دست یابیم كه این شیوه خود نیز بخشی از فرهنگ بلند بالا ورسای ایرانی بشمار میرود.

بند پنجم : فردای میهن، سیاست درون مرزی

این بند از آیین ریشه‌ای اداره كشور ویا طرح نوین قانون اساسی نیز از اهمیت ویژه یی برخوردار است.
پیكره ریشه‌ای كشور از یك انجمن رایزنان (مجلس شورا)، یك نخست وزیر و گروه كشورداران (انجمنهای وزیران = انجمنهای گنجوران) ویك پادشاه و مردم، آب و رنگ خواهد یافت كه اداره ملك از نظر فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اداری، طرح و برنامه ریزی، اجرایی، دادرسی (قضایی) وهمه امور اداری كشور از این سه منبع شاخ و برگ خواهد گرفت، كه از نظر اهمیت كلی این سه ریشه، و به ترتیب میزان اهمیت هایی كه آنان برای ایران فردا دارند بندها و تبصره هایشان مطرح گردیده است: مهمترین ریشه از این سه ریشه، انجمن رایزنان و یا پارلمان و یا مجلس شورا میباشد.
تبصره ۱- برگزیدگان انجمن رایزنی، نمایندگان مردم، دربرابر مشكلات و خواستهای اجتماعی مردم هستند واز آنجا كه در ایران آزاد فردا باید همه چیز در حفظ حقوق مردم گام بردارد، در نتیجه نمایندگان انجمن رایزنان از ویژگی واهمیت برتر و بالاتری برخوردار خواهند بود.
بند بیانی ۱- نمایندگان انجمن رایزنان باید از ریشه و از سوی پدر و یا مادر ایرانی و كاملا از فرهنگ ایرانی برخوردار باشند.
بند بیانی ۲- نمایندگان انجمن رایزنان می توانند از فرزندان ایرانی كه مادر و یا پدر غیر ایرانی داشته باشند نیز برگزیده شوند اما به شرطی كه در ایران بزرگ شده و در میهن نیز تحصیلات خود را به پایان رسانیده باشند و دوران بودن آنان در خارج از كشور از سالی یكماه بیشتر نبوده باشد.
تبصره ۲- هیچ تفاوتی میان زن و مرد، در هیچ یك از شئون اداری میهن آزاد فردا وجود نخواهد داشت و زنان نیز می توانند چنانچه برخوردار از فرهنگ نمایندگی انجمن رایزنی باشند به نمایندگی انجمن رایزنان برگزیده شوند.
بند بیانی ۳- نماینده انجمن رایزنان باید بنا به فرمان فرهنگ ایران، خردمند و دانش پژوه باشد زیرا ایران فردا، ایران خرد و فرهنگ است و در چنین میهنی اداره كار و سرنوشت مردم نباید در دست نا آگاهان و بیخردان قرار گیرد. فرمان فرهنگی ایران زمین در این پیرامون این چنین است :
بدانگه شود تاج خسرو بلند كه دانا بود نزد او ارجمند
بنادان اگر هیچ رای آوری سر تخت خود زیر پای آوری
برای بالا بردن زندگی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی كه بالا بردن تاج خسروی و یا كارهای كشور پادشاهی و سرانجام بالا رفتن رفاه و آسایش مردم را دربر خواهد داشت، باید كه نمایندگان مردم از دانایان ارجمند باشند و هیچ كس نباید رأی خودرا به نادانان و كارناشناسان بدهد، فرهنگ خرد پرور آریابومی میگوید:
بنادان اگر هیچ رای آورد سر تخت خود زیر پای آورد
اگر رای دهنده رای‌اش را به نادان بدهد دولت را كه زندگی خود او بخشی از آن دولت است سرنگون خواهد نمود، و به هیچ وجه نباید به نا آگاهان و بیخردان رای دهد.
بنادان اگر هیچ رای آورد سر تخت خود زیرپای آورد
بند بیانی ۴ – در كشور پادشاهی آزاد ایران به همان اندازه كه گزینش گیرنده و یا نماینده انجمن رایزنان دارای اهمیت و ویژگی چشمگیری می باشد و باید از ویژگی های خردمندانه‌ای نیز برخوردار باشد، رای‌دهنده و گزینش كننده نیز از همین اهمیت برخوردار می باشد و تا زمانی كه كسی از آگاهی و خرد اجتماعی كافی برخوردار نباشد نمیتواند از دادن رأی و گزینشِ گزینش‌شوندگان برخوردار شود.
بند بیانی ۵ – رأی‌دهندگان باید از باسوادان و یا آموختگان جامعه باشند و اگر سواد كافی برای درك اهمیت رأی نداشته باشند باید برابر بنود بیانی آینده با آنان رفتار شود.
بند بیانی ۶ – سن كسانی كه برای نمایندگی مردم برگزیده خواهند شد نباید از ۲۶ سال اندك باشد.
بند بیانی ۷ – نمایندگان انجمن رایزنان در دوران خدمتشان از مصونیت كامل سیاسی برخوردار خواهند بود و برای گفتن همه بایستنی ها در انجمن و در رسانه های گروهی آزادی كامل نیز دارد.
بند بیانی ۸ – هر نماینده‌ای حق دارد برای ارائه و گفتن مطالب بایستنی هرگاه از هفته و ماه را كه صلاح بداند در رسانه‌های گروهی حضور یابد و در این پیرامون نباید برای او از سوی رسانه های گروهی كشور كوچكترین راه بندان و مانعی وجود داشته باشد.
اگر نماینده یی در دوران نمایندگیش مرتكب خطایی شود نخست باید این خطا به مردم بخشی كه او را به نمایندگی انجمن رایزنان برگزیده‌اند گزارش شود، آنگاه انجمنی از سوی رأی‌دهندگانش او را مورد پرسش قرار دهند و پس از بررسی و پرسش برای كوتاه مدت آراء خود را او باز پس بگیرند و او بی درنگ به مقامات دادخواهی سپرده شود تا برابر آیین دادگری در كوتاه مدت مورد پرسش دادگران دولتی قرار گیرد. و اگر خطاكار تشخیص داده نشود بی درنگ به كار نمایندگی خود بازگشت نموده و در صورت بزهكار بودن به كیفر بایستنی برسد.
تبصره ۳ – در صورتی كه نماینده یی در دادگاه بزهكار شناخته شود انجمن رایزنان باید بی درنگ در استان و یابخش آن نماینده، گزینش مردمی براه اندازد (انتخابات ) و نماینده دیگری را كه از سوی مردم بر گزیده خو اهد شد به جانشینی نماینده و یا وزیر بزهكار، به كار برگمارد.
تبصره ۴ – هیچ نماینده‌ای تا زمانی كه ریسمان گزینش مردم را در گردن دارد (نماینده مردم است) نباید به دادگاه و یا دادگستری فراخوانده شود، زیرا كه به دادگاه فراخواندن او همانند دادگاهی شدن هزاران تن رأی دهندگان به او می باشد.
بند بیانی ۹ – اگر نماینده انجمن رایزنان بخواهد به پاس نگهبانی از حقوق اجتماعی رأی‌دهندگانش از هر مقامی به دادگاهی مراجعه و درخواست دادخواهی كند، دادگاه باید در كمتر از ۴۸ ساعت مطلب ارائه شده اورا بررسی و نتیجه را در یك رسانه درجه نخست به مردم آگاهی دهد.
بند بیانی ۱۰ – اهمیت یك نماینده مردم به هیچوجه اندك از اهمیت نخست رایزن (نخست وزیر) نخواهد بود زیرا او امانت‌دار اندیشه و رأی مردم بخشی از میهن و نگهبان منافع آن مردم و سرانجام بخشی از آبادانی میهن به اندیشه های كارساز او وابستگی خواهد داشت.

بند ششم : گنجور سراها (وزارتخانه ها)

وزارتخانه ها و ارگان های اداری كشور به ترتیب زیر نظر سه نیروی ریشه‌ای میهن: انجمن رایزنان، نخست رایزن و پادشاه اداره خواهند شد.
وزارتخانه‌هایی كه زیر نظرانجمن رایزنان و یا پارلمان اداره خواهند شد به ترتیب زیرآمده‌اند.
۱- وزارت پدافند (دفاع) و جنگ افزارسازی.
۲- وزارت پاسبانی از آرامش و داد در كشور (اطلاعات و امنیت كشور ایران).
۳- وزارت كشور.
وزیران این سه وزارت خانه بگونه‌ای انجمنی و گروهی و از سوی اكثریت نمایندگان انجمن رایزنان از سه یا ۵ تن و ازمیان خود نمایندگان انجمن رایزنان برگزیده خواهند شد و تنها یك وزیر اداره این وزارتخانه ها را در دست نخواهد گرفت (وزیران انجمنی و ۵ تن خواهند بود)
تبصره ۱ – دوران خدمت (گنجوران) وزیران انجمنی تشكیل شده از نمایندگان انجمن رایزنان برای وزارت خانه‌های دفاع و جنگ افزارسازی، وزارت اطلاعات و امنیت و وزارت كشور سه سال خواهد بود.
تبصره ۲ – دوران خدمت وزیران (گنجوران) انجمنی وتشكیل شده از نمایندگان انجمن رایزنان برای این وزارتخانه و هر وزارتخانه دیگری در صورت درست عمل كردن آنان بیش از سه سال نخواهد بود و در صورتی كه انجمن رایزنان كه نماینده مردم هستند و یا خود مردم دریابند كه یكی از وزیران انجمنی آنچنانكه شایسته عملكرد در دولت پادشاهی آزاد ایران می‌باشد عمل نكرده است، فورا با رایزنی انجمن رایزنان برای آن وزیر جانشینی چه از نمایندگان انجمن رایزنان و چه از انجمن های ویژه دیگر برگزیده خواهد شد و وزیر بدكار تنها به عنوان نماینده انجمن رایزنان (پارلمان) یا مورد پرسش قرارخواهد گرفت و یا برابر آیین نامه شایستگی نمایندگان بكار خود ادامه خواهد داد.
بند بیانی ۱ : انجمن رایزنان حق دارد هر وزیر بد كرداری را مورد باز پرسی (استیضاح) قرارداده و در صورت بایستنی بودن او را از كار بركنار و انگیزه بدكرداری و بركناری او را دریك رسانه درجه نخست به مردم گزارش دهد و نیروی برگزیده و شایسته دیگری را به جایش بگمارد.
بند بیانی ۲ : انگیزه سر پرستی انجمن مردمی رایزنان از سه (۳) وزارتخانه پدافند(دفاع ) و جنگ اقزارسازی – وزارت پاسبانی از آرامش و داد در كشور (وزارت اطلاعات و امنیت كشور) – وزارت كشور، از این روی می باشد كه دركشور پادشاهی آزاد ایران برای هرگونه اعتراضات همگانی (عمومی ) و هم آیش های اعتراض آمیز مردمی نبایدهیچگونه سد و مانعی دركار باشد وباید شكنجه و دستگیری و آزار مردم از فرهنگ سیاسی ایران زمین نابود و ناپدید گردد.

بند هفتم : رهبری سیاسی كشور

درآیین پادشاهی آزاد ایران بیشترین رهبری سیاسی پس از مجلس رایزنان در دست نخست رایزن (نخست وزیر) كشور پادشاهی آزاد ایران خواهد بود.
تبصره ۱: وزیران انجمنی وزارت خانه های خارجه ۲- وزارت انجمنی بازرگانی ۳- وزارت انجمنی دارایی و خزانه داری ۴- وزارت انجمنی طرح و برنامه ریزی كشور ۵- وزارت انجمنی كار و كوشش مردمی و دیده بانی بر بیكاری در كشور ۶ – وزارت انجمنی امور سازندگی و برابری خد مات در شهر وروستا از سوی نخست رایزن ( نخست وزیر) و ازمیان انجمن های شهر و روستا برگزیده و به انجمن مردمی رایزنان معرفی خواهند شدتا انجمن مردمی رایزنان پس از بررسی صلاحیت آنان به این وزیران رأی پذیرش دهد (رأی اعتماد) و وزیران نامبرده كار خودرا برابر آیین های كشور آغاز نمایند.
تبصره ۲ – زمان و دوران وزارت برای هیچ یك از وزیران انجمنی نباید بیش از سه سال باشد مگر اینكه در اثر نیك كرداری یك تن و یا یك گروه از وزیران انجمنی تداوم خدمت آنان بایستنی شناخته شود، در اینچنین هنگامی برای ادامه كار آنها درسمت وزارت انجمنی، باید ازمردمی كه واجدان گزینش هستند همه پرسی به عمل آید و مردم به تداوم سه سال كار افزون آن وزیر و یا وزرای انجمنی رأی مثبت دهند.
تبصره ۳ – درآیین ریشه‌ای (قانون اساسی) پادشاهی آزاد ایران همواره سخن و رأی ودیدگاه نخستین از دهان مردم آگاه ایران شنیده خواهد شد.
بند بیانی ۱ – نخست رایزن (نخست وزیر) از میان نمایندگان انجمن رایزنان كه نمایندگان برگزیده راستین مردم هستند وبا رأی نمایندگان انجمن رایزنان برای یك دوره چهار ساله برگزیده خواهد شد.
تبصره ۱ – پنج تن از كسانی كه در گزینش مردمی (انتخابات) برای ورود به انجمن رایزنی بیشترین رأی مردم را به دست آورده اند می توانند ازمیان نمایندگان انجمن رایزنان خود را برای سمت نخست رایزنی كاندید نمایند، این ۵ تن ممكن است از سردستگان گروههای آزاد (حزب‌ها) ویا از نمایندگان آزاد و نا وابسته به گروهها باشند. كه پس از برگزاری گزینش درمیان نمایندگان انجمن رایزنان، و پس از به دست آوردن بیشترین رأی نمایندگان انجمن رایزنی به سمت نخست رایزن كشور پادشاهی آزاد ایران برگزیده خواهند شد.
تبصره ۲ – اگر چه گزینش وزارتخانه های انجمنی پدافند (دفاع) وجنگ افزار سازی و وزارت پاسبانی از آرامش و اداره كشو ر ( وزارت اطلاعات و امنیت) و وزارت كشور زیر نظر مستقیم نخست رایزن نمی باشند، اما نخست رایزن میتواند در صورت مشاهده بد كرداری و نادرستی از سوی این وزارتخانه های انجمنی، وزیران انجمنی این وزارتخانه ها را در انجمن رایزنان مورد پرسش ( استیضاخ ) قرار دهد و بیگمان در چنین شیوه اداری كشوری، انجمن رایزنان ازهمراهی نخست رایزن با انجمن رایزنان سپاسمند نیزخواهد شد.
بند بیانی ۲ – نخست رایزن می تواند در تمامی وزارتخانه ها نظارت داشته باشد اما در تغییر و دگرگونی وزیرانی كه در شمار كادر او نیستند نمیتواند مستقیما گام بردارد و تنها با ارائه انگیزه آشكار می تواند آن وزیر انجمنی ویا انجمن وزیران را در برابر نمایندگان انجمن رایزنان كه رمز مردم هستند قرار داده و به پرسش (استیضاح) فرا خوانی نماید، در صورت به دست آمدن بیشترین رأی در بدكردار بودن آن وزیر انجمنی و یا آن گروه از انجمن وزیران بدكرداران باید از كار بركنار و برای آنان جانشین بایستنی و شایسته برگزیده شود.
بند بیانی ۳ – در آیین ریشه‌ای كشور پادشاهی آزاد ایران، گروهها و دستجات (احزاب ) می تواننداز آزادی كامل فعالیت های سازنده اجتماعی و سیاسی برخوردار شوند و میتوانند در گزینش نمایندگان خود برای انجمن رایزنان و بهبود زندگی مردم و دست یافتن به تشكیل دولت، در صورت داشتن بیشترین آراء مردم پیشنهادات سازنده‌ای را كه میتواند در بهبود زندگی جامعه آورنده دستاوردهای پر بار و بری باشند ارائه دهند، و تنها در صورتی كه برای مردم روشن گردد كه گروه یا دسته یی (حزبی) با بیگانگان وابستگی دارد انجمن رایزنان باید با انجام یك همه پرسی درونی (از نمایندگان انجمن ) و به دست آوردن بیشترین شمار آراء نمایندگان انجمن، آن گروه و یا دسته (حزب ) را از صلاحیت انجام كارهای سیاسی در جامعه بی بهره سازد.
بند بیانی ۴ – دولت ویا نخست رایزن از سوی دستجات (احزاب) برگزیده نخواهد شد مگر آنكه آن گروه ویادسته (حزب) بتواند در انجمن رایزنان بیشترین آراء را ویژه خود سازد (نخست رایزن با رأی نمایندگان مردم و از سوی نمایندگان انجمن رایزنان به این سمت برگزیده خواهد شد)
بند بیانی ۵ – در آیین پادشاهی آزاد ایران بر عهده انجمن رایزنان و مردم است كه احزاب خائن و كسانی را كه به نفع بیگانگان گام برداشته اند برای همیشه از انجام كارهای سیاسی، مردمی و اجتماعی محروم نموده و به كیفر برساند.

بند هشتم : پادشاه

واژ ه پادشاه در فرهنگ مردمی و باستانی ایرانیان از درون مایه نكویی، نكو كرداری، مردمی و مردم گونگی، برای مردم و بامردم بودن، برای مردم زیستن، مهر اهورایی، مهربان خردمند، پاسبان دلسوخته، نگهبان و پدافند مردم، نگهبان فرهنگ مردم، گستراننده خرد و دانش را ستین مردمی، سرمایه مردم در روزگاران سخت و دشوار، برخوردار است، از این روی در همین فرهنگ اگر چه نام دیگر خداوند پادشاه و واژه پادشاه نیز از درون مایه خداوند برخاسته است اما پادشاه را سایه خدا نیز خوانده اند. آنگاه كه فردوسی گرامی پیام آورانی راكه سخن از مهر گفته اند از رویه مهر و نكویی به كیفرگاه نگرش فراخوانده، آنان را رویه دوم واژه پادشاه نام گذارده است، آنچنان كه موبد به ماهوی سوری میگوید :
چنین دان كه شاهی و پیغمبری دو گوهر بود در یك انگشتری
درفرهنگ و خرد ایرانی پادشاه رمز همه راستی ها و مردمیت ها بشمار میرود و از همن انگیزه است كه فرهنگ آریابومی، منش وآیین نامه ویژه‌ای را برای پادشاهان بایستنی می‌داند:
زبان راستگوی ودل آزرمجوی همیشه جهان را بدو آبروی
سخنگوی و روشن دل و داد ده كهان را به كه دارد و مه به مه
در ایران زمین پادشاه همواره رمز نگهبانی از مردم و همبستگی مردمی در برابر یورش های گرگان بیگانه و یا از هم پاشیدگی های درون مرزی بوده است و در بلندای این تاریخ نیز این پادشاهان بوده اند كه خود برای نگهبانی از هستی مردم و یكپارچه داشتن ایلات و خانواده های اقلیمی كشور، فرهنگمندانه و كدخدا منشانه گام بر می‌داشته‌اند و برای پاسبانی و نگهبانی از سرمایه های مردمی وجان مردم پیشتاز سپاهیان و همچون سپری استوار راه را بر دردهای مردم بسته و در پیشاپیش دیگر مردان، از مردم و فرزندان مردم خود پدافندی نموده اند، ازهمین روی بوده است كه خداونگار رهبری جهانی كورش بزرگ برای پدافند مردمش درنبرد با سكاها، جانش را از دست می دهد، داریوش سوم در پیشاپیش سپاهیان خود با نیرنگ خودی های مردم ستیز جان می بازد، نوذرشاه كیانی در نبرد با تركان تورانی جان خود را در پیشایش سپاهیانش از دست می دهد، یزدگرد سوم برای نگهبانی ازهمین مردم تنها و بی همراه، بی یاور، خسته و فرسوده و با پیكری پر از زخمهای رهاورد نبردهای پیگیر، به دست و با خنجر بی فرهنگی و ناآگاهی خودی جانش را از دست میدهد. یعقوب لیث و نادر افشار نیز هرگز برای گسترش آرمانهای مردمشان درپشت سر مردم نایستادند تا مردمشان جان ببازند و آنها جان بدر برند، و ازهمین روی بوده است كه چون شاهان جان خودرا سپر نگهداری و پدافندی از مردم قرار میداده اند، واژه پادشاه از آنهمه مغزه های دلپسند و درخور گرامی‌داشت برخوردار گردیده است. اكنون بنگریم كه درآیین ریشه‌ای كشور پادشاهی آزاد ایران بایستنی‌هایی كه بر پادشاهان است چه می باشد.
چنین گفت كز خسرو دادگر نپیچید باید به اندیشه سر
كه او چون شبان است وماگوسفند وگر ما زمین، او سپهر بلند
بند بیانی ۱ – شاه نقش سپری بزرگ را دارد كه راه را بر دردهای اجتماعی مردمش خواهد بست، به فرمان تاریخ و فرهنگ ایران زمین شاه باید خردمند باشد، دلاور باشد، دهشمند باشد، هوشمند و توانا باشد و برای نگهبانی از حقوق مردمش نقش پدافندی جانباز را برعهده گیرد، شاه به فرمان فرهنگ آریابومی باید راستگو باشد، دل و زبانش یكی باشد، و مردم را از همه نارسایی های جامعه آگاه سازد.
آیین نامه بهرام گور :
همان راست داریم دل با زبان زكژی و تاری بپیچم روان
جهان را بدارم به رای و به داد چو ایمن كنم باشم از داد، شاد
شاه باید آنچه را مردان دولت و وزیران و رایزنان انجمنی، بامردم درمیان نمی گذارند، با آنها درمیان گذارد، اگر یكی از زنان و یا مردان انجمن رایزنان، یكی از امیران و كارداران كشور، یكی از وزیران انجمنی و یا گروه وزیران انجمنی و یا نخست رایزن (نخست وزیر) ویا هركس كه كاری در دست دارد آن كند كه مردم را ناسازگار باشد، پادشاه باید به عنوان یك پدافند دادگر و دادخواه و دادجو آن كار ناشایست و بد را به مردمش گزارش دهد و بیان دارد تا مردم برای بركنار سازی آن درد، از نمایندگان خود در انجمن رایزنان بخواهند آن نا رسایی را برابر آیین های كشور پادشاهی ایران از زندگی مردم به زدایند.
ز دستور بدگوهر و جفت بد تباهی به دیهیم شاهی رسد
نباید شنیدن ز نادان سخن چو بد گوید از داد فرمان مكن
همه راستی باید آراستن زكژی دل خویش پیراستن
ز شاه جهاندار جز راستی نزیبد، كه دیو آورد كاستی
تبصره ۱ – پادشاه می تواند همانند یكی از نمایندگان انجمن رایزنان و یانخست دستور آرمانهای زیبا وسازنده‌ای را كه از زبان مردم می شنود رسما به انجمن رایزنان ابلاغ كند تا در صورت به دست آمدن بیشترین شمار آراء نمایندگان انجمن رایزنان آن آرمان ویا دیدگاه پادشاه را اگر بار و بری داشته باشد، برای مردم به صورت قانون تصویب نمایند، اما پادشاه به هیچوجه حق ندارد فرمانی شخصی و از سوی خود و نزدیكانش در هیچ موردی صادر نماید.
جهاندار باید كه از مهر و داد بود درجهان تا بود شاه شاد
بود كار او آشكار و نهان به تیغ از بد دیو شستن جهان
تبصره ۲ – پادشاه باید نقش پدافند (وكیل مدافع) مردم را ایفا نماید وآنچه را كه نخست رایزن و انجمن رایزنان با بیشترین شمار آراء نمایندگان مردم به تصویب می رسانند پذیرا شود و مهر (امضاء) رمز گونه پادشاهی و كشورداری را برآن بگذارد.
بند بیانی ۲ – پادشاه وظیفه دارد هر یكماه یكبار گزارش مفصل همه رویدادهای مهم كشور، خوش خیمی ها و بدخیمی ها را در یك یا چند رسانه كه از پرنگرش ترین رسانه‌های همگانی كشور بشمار میروند به گوش مردم برساند.
بن مایه این بند بیانی، همانند دیگر بندها از فرهنگ و تاریخ ایران زمین دریافت گردیده است آنچنان كه اردشیر بابكان در فرهنگ‌نامه آریابومی (شاهنامه) گفته است:
جهان سر بسر در پناه من است پسندیدن داد راه من است
گشاده است با هركس این بارگاه زبدخواه و از مردم نیكخواه
بند بیانی ۳ – دیدارهای رسمی سران بیگانه كه با برنامهریزی و از سوی نخست رایزن و انجمن رایزنان با پادشاه انجام خواهد یافت، پادشاه باید پس از هردیدار رسمی در یك رسانه گروهی دست آورد كم و بیش و همه بیش و كم های آن دیدارها را به مردم بیان دارد و اگر آن دیدار شایستگی سری بودن را داشته باشد پادشاه باید گزارش كامل آن را بانوشتار گسترده (كتبا) به نمایندگان انجمن رایزنان ارائه دهد.
بند بیانی ۴ – نخست رایزن می تواند ترتیب دیدار پادشاه و میهمانان بیگانه را در هریك از كاخهای دیگری كه به مردم تعلق دارند نیز بدهد و این دیدار ها از سوی دولت (نخست وزیر ویا انجمن رایزنان) ترتیب داده خواهند شد. اما تنها یكی از كاخها نشستنگاه پادشاه و خانواده اش خواهد بود. هزینه میهمانی‌ها و میهمانداری‌ها از سران دیگر كشورها به عهده دولت است و از دستمزد پادشاه پرداخت نخواهد شد.
بند بیانی ۵ – یكی از كاخ های زیبای میهن كه دارایی مردم بشمار می رود برای زیستن پادشاه و خانواده اش به پادشاه واگذار خواهد شد، این كاخ پایگاه رسمی و نشستنگاه پادشاه خواهد بود و پادشاه اجاره‌ای برای زیستن خود و خانواده اش در آن كاخ به مردم و دولت نخواهد پرداخت.
بند بیانی ۶ – دستمزد ماهیانه پادشاه ۱۰% از دستمزد ماهیانه نخست رایزن (نخست وزیر) بیشتر و دستمزد ماهیانه نخست رایزن نیز ۱۰% از دستمزد نمایندگان انجمن رایزنی بیشتر خواهد بود.
تبصره ۳ – پادشاه حق هیچگونه تجارت و سرمایه گذاری در كارخانجات و شركت های داخلی و خارجی را نخواهد داشت (برابر آیین كهن ایرانیان پادشاه بزرگ نگهبان و دارنده همه خاك و بزرگ روحی مردمان است) نمایندگان انجمن رایزنان و نخست رایزن نیز حق هیچگونه سرمایه گذاری در كارخانجات و شركت های داخلی و خارجی را ندارند:
بشهری كه هست اندر او مهر شاه نیابد نیاز اندر آن بوم راه
بند بیانی ۷ – نزدیكان درجه یك پادشاه نیز می توانند هریك از حقوقی كه كفاینده یك زندگی مناسب باشد برخوردار شوند و در صورت شایستگی می توانند مانند مردم عادی بكارهای تخصصی و سودمند جامعه نیز مشغول شوند و دستمزدی در حد درجه تخصص خود دریافت دارند.
تبصره ۴ – نزدیكان درجه یك پادشاه، دختران، پسران، همسر، برادران، خواهران، پدر و مادر او هستند كه آنها نیز حق سرمایه گذاری خصوصی در شركت های داخلی و خارجی را ندارند مگر اینكه این سرمایه گذاری، داخلی و زیر نظر انجمن رایزنان انجام پذیرد.
بند بیانی ۸ – پادشاه باید برای دیدار و گفتگوی همگانی (به واژه تاریخ = بارعام ) ماهی یكبار با مردم دریكی از كاخهای بزرگ كشور نشست آزاد و بدون واسطه داشته باشد، و درد دلهای مردم و انجمن ها، چه روستایی و چه شهر نشین را بگوش جان بشنود و با گوشزد و گزارش آنان به انجمن رایزنان و نخست رایزن در زدودن گرفتاری‌های مردم بكوشد.
بشهری كه هست اندر او مهر شاه نیابد نیاز اندر آن بوم راه
بدی بر تو از فر او نگذرد كه بختش همه نیكویی پرورد
جهان را دل از شاه خندان بود كه بر چهراو فر یزدان بود
تبصره ۵ – مردمی ترین مسئول كشور، پادشاه میباشد كه باید آزادانه درمیان مردم و با مردم زندگی كند.
بند بیانی ۹ – برخی از وزارت‌خانه‌ها و وزیرانشان(گنجور سراها و گنجورانشان) با همان شیوه انجمنی اما زیر نظر وبا دیدگاه پادشاه اداره و استوار خواهند شد، این وزارتخانه ها به گونه زیر میباشند:
۱ – وزارت سوسیال (گنجورسرای سوسیال) وخدمات اجتماعی وخانه رایگان برای همگان.
۲ – وزارت پزشكی (گنجورسرای پزشكی) و درمان رایگان.
۳ – وزارت گسترش فرهنگ و هنر ایران (گنجور سرای گسترش فرهنگ و هنر ایران).
۴ – وزارت (گنجورسرای) امور دیده بانی و یا نگرش (نظارت) برسازندگی روستاها.
۵ – وزارت (كنجورسرای) بازرسی كشور پادشاهی ایران.
چو خسرو به فرهنگ داردسپاه بر آساید از در دو فریاد خواه
بند بیانی ۱۰ – بنیادهای نكوكاری و بنیادهای فرهنگی و هنری و انجمن‌های نگرش (نظارت ) برگزینش و رأی‌دهندگی (انتخابات) و آموزشگاههای ویژه آموزش گزینش كنندگان یا رأی‌دهندگان نیز از مراكزی هستند كه باید با كوشش شخص پادشاه درخدمت پیشرفت فرهنگ و خرد و ویژگی‌های فرهنگی تاریخی ایران ‎آزاد قرار گیرد.
تبصره ۶ – همسر پادشاه می تواند در اداره بنیادهای نكوكاری، پادشاه و مردم را یاری دهد اما اداره انجمن های نگرش (نظارت) بر صلاحیت گزینش كنندگان وآموزشگاههای ویژه آموزش گزینش كنندگان زیر نظر و با دیدگاه پادشاه و همیاری اداره نخست رایزنی خواهد بود.
پادشاه باید شخصا پنج تن وزیران (گنجوران) پنج گنجور سرای (وزارتخانه) نامبرده را از میان انجمن های مردمی برگزیند (برای هر وزارتخانه یا گنجورسرای پنج وزیر یا گنجور كه كارهای خود را همراه و انجمنی انجام دهند) و آنها را برای دریافت رأی پذیرش (رأی اعتماد) به انجمن رایزنان معرفی نماید تا پس از دریافت رأی پذیرش ازسوی انجمن رایزنان كار خود را آغاز نمایند.
بند بیانی ۱۱ – یكی از مهمترین مسئولیت های پادشاه در كشور پادشاهی آزاد وسوسیال ایران سر پرستی خردمندانه و نگرش فرهنگمندانه به وزارتخانه (گنجور سرای) سوسیال وخدامت مردمی و خانه رایگان برای همگان می باشد كه این وزارتخانه دریچه روشنایی بخش و مهر تاریخ ایران به روی فرزندان ایران زمین است.
تبصره ۶ – پادشاه باید شخصا برای ایجاد یك دهش یكسان به مردم شهر وروستا و ایل نشین و بیابانگرد وهمه رده های گوناگون ایران زمین با دیده خردمندانه وزارت سوسیال (گنجور سرای سوسیال) و خدمات مردمی و خانه رایگان را زیر نظر بگیرد.
بند بیانی ۱۲ – اداره نخست رایزنی (نخست وزیری) می تواند به نمایندگی از سوی پادشاه در این موارد بسیار مهم زندگی مردم، در شهر و روستا و ایل‌نشین و سرتاسر كشور همراهی و همگامی داشته باشد.
بند بیانی ۱۳- وزارت خانه بازرسی پادشاهی باید به صورت یك پدیده پرجنب و جوش (فعال) در انجام خدمات سوسیال و رایگان و برابر و دشواریهای جامعه بكوشد تا هرچه زود تر درهركجا نابسامانی وجود دارد ناپدید گردد.
بند بیانی ۱۴ – شیوه پادشاهی برپایه فرهنگ و تاریخ ایران بگونه وراثت می باشد و پس از درگذشت و یا رسیدن پادشاه به درجه ناتوانی، دختر و یاپسر بزرگتر پادشاه كه بافرهنگ و بوسیله فرهنگمندان ایرانی تربیت كافی دیده باشد به پادشاهی برگزیده خواهد شد، بزرگترین فرزند پادشاه چه دختر باشد و چه پسر پادشاه خواهد شد.
تبصره ۷ – انجمن رایزنان می تواند با نگرش به دیدگاه ورأی مردم برای گزینش فرزند شایسته تر پادشاه به جانشینی ایشان و برای بازنگری به امر گزینش بهترین وشایسته ترین فرزند پادشاه به این جایگاه پر بها، با خاندان پادشاهی رایزنی و گفتگو داشته ورهنمون باشد، ودرصورتیكه فرزند بزرگتر پادشاه از نظر روان و اندیشه شایستگی نشستن بر جایگاه پادشاه وفره ایزدی را نداشته باشد فرزند كوچكتر كه از صلاحیت فرهنگ و خرد و روان سالم برخوردار است به پادشاهی برگزیده خواهد شد زیرا درفرهنگ آریا بومی، با اینكه برابر روش ایرانیان پادشاهی موروثی بوده است اما به وسیله توانمندی و دانش و فرهنگ و كارآیی ویژه آن شاهزاده، پادشاهی براو شایسته و پایدار مانده است. فرزندان پادشاه كه بیماری روانی داشته باشند نمیتوانند به پادشاهی برسند.

بند نهم : دادگستری و وزارت دادگری

بند بیانی ۱ – این وزارتخانه (گنجور سرای) نیز انجمنی اما به گونه‌ای هم‌دست (مشترك) از سوی انجمن رایزنان، اداره نخست رایزنی و شخص پادشاه اداره خواهد شد. دادگاهها از بالاترین پایگاه تا دادگاههای كوچك، به سرداوری یك داور و همراهی و همكاری شش داور تشكیل خواهند شد، اگر دیدگاه و رأی سر داور نتوانست دست كم سه رأی از شش رأی دیگر داوران را به همراه داشته باشد باید میان داوران گفتگو و بررسی گردد تا پاكیزه ترین و درست ترین رأی پیرامون امر مورد داوری صادر گردد.
بند بیانی ۲ – اگر رأی صادره دادگاه از سوی وكیل مدافع و دادجو و یاخود محكوم مورد پذیرش نباشد، بنا به درخواست محكوم باید پرونده در كمتر از ده روز پس از تاریخ درخواست (استیناف ) به دادگاه های بالا تری كه انجمن بالاترداوری برای رسیدگی به داوری های نادرست نام خواهد داشت فرستاده شود، تا ا نجمن داوری رسیدگی به داوری های نادرست، با درایت بیشتر حقوق از دست رفته افراد را آزادمنشانه به آنان بازگرداند.
تبصره ۱ – انجمن های داوری رسیدگی به داوری های نادرست از سوی داورانی (قضاتی) اداره خواهند شد كه در حد و اندازه استادان دانشگاهها باشند.
بند بیانی ۳ – در انجمن های داوری و رسیدگی به داوریهای نادرست باید همواره یك گروه از افراد و كدخدایان محلی به نام گروه پاك‌منشان در دادگاه وجود داشته باشند (پاك منشان ویا هیئت منصفه می توانند ۷ تا ۱۴ تن باشند) كه این گروه باید ازخوشنامان و نیك كرداران و از میان انجمن های روستا وشهر برگزیده شوند و به عنوان نگرندگان و صاحبان رأی در دادگاه‌ها حضور یابند.
تبصره ۲ – بیشترین شمار آراء پاك منشان می تواند كنترل كننده یك داوری درست و برحق و مردمی باشد.
بند بیانی ۴ – وزیر دادگستری نیز خود نه تنها یك تن نبوده بلكه باید از یك انجمن پنج نفره تشكیل گردد، كه این پنج داور باید آگاه، دادراست، درست كردار، مهربان، میهن پرست، انسان دوست، ودرمقام داوری ازرده نخستین آگاهان كشور باشند. هر پنج تن آنان بگونه یی انجمنی نقش یك وزیر را ایفا خواهند كرد. دو تن از آنان گزیدگان از سوی انجمن رایزنان و نمایندگان مردم خواهند بود، دو تن دیگر از سوی دولت و نخست رایزن، و یك تن از سوی وزارت بازرسی پادشاهی برگزیده خواهد شد تا نقش دیدگان پادشاه را برای انجام درست دادگری ها ایفا نماید.
تبصره ۳ – پادشاه باید همواره گزارشات داور برگزیده شده از سوی بازرسی پادشاهی، درمورد چگونگی داوری های نا سزا و نادرست را در برابر دیدگان نمایندگان انجمن رایزنان قرار دهد تا انجمن مردمی رایزنان در كمترین زمان گنجور داوران را (وزیران انجمنی دادگستری را ) از راه نادرستی كه احتمالا برگزیده و داوری نادرستی كه كرده اند باز گرداند و وادار به داوری درست نماید تا دركشور پادشاهی آزاد ایران هیچ انسان دارنده حقوقی هرگز در برابر داوری نادرست قرار نگیرد و اندك نگرانی برای دست یافتن به حقوق خود در دل نداشته باشد. داوری و دادگری درست یكی از بزرگترین سرمایه های پادشاهان ایران زمین پیش از اسلام بوده است كه با آمدن تازیان جای خود را به بریدن دست و اعدام های بی رویه سپرده است اردشیر بابكان میگوید:
جهان سر به سر در پناه من است پسندیدن داد راه من است
گشاده است باهركس این بارگاه زبد خواه و ازمردم نیكخواه
همه انجمن خواندند آفرین كه آباد بادا به دادت زمین
در دوران نوشیروان فرهنگ مردمی ایرانی جهان را بر روی پیكره خرد و دادگری همگانی پایه گذاری كرده است و دیده می شود كه بزرگمهر دانا در انجمن های مردمی ودرمیان دستجات و رده های ایرانی آیین اداره سرزمین را بدست خرد و دانش می‌سپرد و داوری و پاكیزگی كارداران را یكی از ریشه‌های پراهمیت پیشرفت و دست یافتن به خواسته‌های مردم می داند و بر این پایه است كه جامعه را بسوی دانش و دانستن فرا میخواند و دل سنگ و كوه را از نادانان گله‌مند میداند ونادانان را دربرابر كاردانان و دانش پژوهان نكوهیده قلمداد مینماید وداوران دروغ پرداز را بی فروغ و برهنه از روشنایی به جامعه و مردم میشناساند و سپهبدان سرمایه اندوز را به پیكان تیر سرزنش می دوزد و دانشمندان بزهكار را با مزه و خنده آور مینگارد و از پزشكی كه خود را نمیتواند درمان كند میخواهد تا دست از سر بیماران گرفتار بردارد و این گونه كسان را با مرد تهی دستی همسان میداند كه آن تهیدست به چیزی می نازد كه آن چیز به پشیزی نمی ارزد و سرانجام همه این گرفتاریهای آزاردهنده جامعه را با دولت و یا حكومت و یا پادشاهی در یك ترازو میگذارد كه آن پادشاه یا دولت نمیتواند آرامش و خواب خوش برای مردم و شهروندان فراهم آورد:
چنین دان كه هركس كه دارد خرد بدانش روان را همی پرورد
زنادان بنالد دل سنگ و كوه از ایرا ندارد بر كس شكوه
نداند از آغاز انجام را نه از ننگ داند همی نام را
نكوهیده در كار برده گروه نكوهیده تر نزد دانش پژوه
یكی آنكه داور بود پر دروغ نگیرد بر مرد دانا فروغ
سپهبد كه باشد نگهبان گنج سپاهی از او سر بپیچد ز رنج
دگر دانشو مرد كو از بزه نترسد، چه چیزی بود بامزه
پزشكی كه باشد به تن دردمند ز بیمار چون باز دارد گزند
چو درویش مردی كه نازد به چیز كه آن چیز گفتن نیرزد پشیز
همان شه كزو هرشب آرام وخواب نیابند و دلها ازو پر شناب
از همین روی وبرخاسته از همین فرهنگ و نگرش گویا بوده است كه ایرانیان در هزاره های پیشین توانسته اند به مرزی از فرهنگ دادگری دست یابند كه با زبان گویا وتوانمندانه میتوان گفت امروزه نیز كشورهای بسیار پیشرفته جهان نتوانسته اند به آن مرز سازنده و آراینده ایرانیان هیجده سده پیش از این دست یابند.
تبصره ۴ – در این چنین سرزمینی كه آراسته به زیور فرهنگ آزادی بوده است دیده میشود كه دانشور جوانی ازمیان مردم بر پا میخاسته و رویاروی فرمانروای توانای خود می ایستاده و با آزادی بسیار هرچه كه در دل داشته بیان مینموده است واز درون همین گویش های آزاد ومردمی بوده است كه شیوه داوری و دادخواهی های انجمنی، وهمراه و اداره انجمنی سرتا سر این سرزمین بزرگ پدیدار گردیده است، و همین فرهنگ بلند بالا و توانمند است كه نخواهد گذارد حقوق هیچیك از افراد جامعه پایمال گردد. نمونه زیبای اینگونه داوری های انجمنی و رایزنانه، در دادخواهی موبدان برای زدودن قانون اشتراك زن وناموس كه مزدك ارائه دهنده آن بود و در دوران شاه شاهان قباد ارائه شد، تا با روشنایی ویژه اش مارا به اهمیت داوری درست در دوره های پیش از اسلام آگاه سازد. در روزگاران شاه شاهان قباد ساسانی وفرزند دادگسترش نوشیروان و در بیشترین سالیان دوران پادشاهان اشكانی و ساسانی كار دادگری بگونه انجمن رایزنی انجام می یافته است و داور به هر اندازه هم كه توانا می‌بوده است اما باید رأی خود را به همراه ۲ یا ۴ تن داور دیگر ارائه می‌داده تا بیشترین اندیشه داوران گرد آید و هرگز ستمی بر هیچ ایرانی در سرزمین پادشاهی ایران نرود.
مزدك به پادشاه می گوید: چند چیز از جمله زن و مال رشك برانگیزند و اینها را باید همگانی و عمومی (اشتراكی) نمود:
از این پنج ما را زن و خواسته است كه دین بهی در جهان كاسته است
زن و خانه و چیز بخشیدنی است تهی دست كس با توانگر یكی است
قانون بخشیدن و اشتراكی كردن زن و دارایی می‌رفت تا ایران زمین را به دست هرج و مرج و نابسامانی بزرگی گرفتار كند كه نوشیروان و موبدان، مزدك را به دادگاه فراخواندند.
انوشیروان از پدرش پنج ماه مهلت خواست تا یك دادگاه دادگرانه در این پیرامون برگزار نماید.
فرستاد كسری به هرجای كس كه داننده‌ای دید فریاد رس
كس آمد سوی خره اردشیر كه آید به درگاه هرمزد پیر
ز استخر مهر آذر پارسی بیامد به درگاه با پارسی
نشستند دانش پژوهان به هم سخن رفت هرگونه از بیش و كم
به كسری سپردند یكسر سخن خردمند و دانندگان كهن
پس از آن نزد پدرش پادشاه قباد می رود و میگوید اگر مزدك توانست این دادگاه انجمنی را قانع نماید من نیز آیین او را پذیرا خواهم شد و اگر نه شما او و پیروانش را بمن بسپرید.
در ایران زمین پیش از اسلام كارهای دادگری آنچنان با اهمیت زیر دیدگاه خردمندان جای می‌گرفته است كه میان پادشاه قباد و فرزندش نوشیروان نیز سخن در برابر انجمن و با گواه گرفتن یك انجمن به پذیرش می رسد:
گوا كرد زرمهر و خراد را فرآیین و بندوی و بهزاد را
وزان جایگه شد بایوان خویش نگهداشت آن راست پیمان خویش
دادرسی و داوری در آیین پادشاهان، نخستین پلكان پیشرفت های جامعه وسازنده برابری و همسانی مردمی در ایران زمین بشمار میرفته است، زیرا آنجا كه دادگری باشد، برابری خواهد بود و داد چیزی بجز عدالت، همان برابری و همسانی مردمی بشمارنمیرود.
تازیان نیز پس از اندكی این شیوه را از ایرانیان دریافت داشتند و با پیروی از روش ایرانیان داوری سه گانه را پذیرا شدند كه سرانجام در داوری میان معاویه ابن ابو سفیان وعلی ابن ابیطالب، معاویه را كه مردی از دیدگاه سیاست و بینش و مصلحت خواهی تازیان و ملك‌داری آگاه تر بود به خلافت برگزیدند، و این درحالی بود كه علی پسر عموی پیامبر محبوبشان و همسر دختر همان پیامبر و خود از شمشیر زنان نیرومند تازی بود، اما آنان به خرد ملك داری معاویه رأی دادند و نه به بازوی شمشیر زن علی.
اداره انجمنی امور كشور پادشاهی آزاد ایران دو گام بسیار مهم و در خور نگرش و بیان را دركشور نیرومند كرده و گسترش خواهد داد. ۱ – دقت و بینش بیشتری را دركارهای داوری و هر مورد دیگری فراخوانی و مستحكم مینماید. ۲ – نیروی كارجوی بیشتر و یا بهتر است گفته شود چند برابر از نیروی نیازمند به كار را در آغوش خواهد گرفت و در رسیدگی به گرفتاریهای مردم و اداره همه سویه كشور نیزتندی و سرعت بیشتری خواهد بخشید و برای دانشوران نیز دروازه‌های كار بیشتری را خواهد گشود و در نتیجه دولت پادشاهی آزاد ایران خواهد توانست ضمن اینكه دقت عمل و هم كوشی را باانجمنی شدن امور كشور گسترش دهد، نسبت تولید كارهای سازندگی را نیز برای نیروی كار به چند برابر برساند.
بند بیانی ۵ – آیین ایرانی نوین باید هرگونه آیین‌های (قوانین) بیگانه بویژه آیین‌های (قوانین) تازی را كه قهرا و با ستم تاریخ گریبانگیر فرهنگ ما شده است از خود بزداید و هیچ یك ازآیین‌های آمده از سوی بیگانگان درآیین ریشه‌ای (قانون اساسی) كشور پادشاهی آزاد ایران مورد پذیرش نخواهند بود و مردود بشمار میروند. واگر چنین آلودگی وجود داشته باشد باید انجمنی از دانش پژوهان و خردمندان ایرانی برای زدودن آیین های بیگانه و جانشینی آیین نامه های ایرانی تشكیل، وبا دیدگان باز این آلودگی پاك سازی گردد.

بند دهم : بزهكاران و بدكرداران

در فرهنگ و خرد ایرانی و در آیین ریشه‌ای (قانون اساسی) پادشاهی آزاد ایران و همچنین در آیین و مرام نیایشی (دینی) ما ایرانیان زندان كردن و بستن یك انسان بزه كرده (خطاكار) سرزنش شده و نبایستنی است و به هیچ روی مورد پذیرش نبوده است. به پیام فردوسی بزرگ، مرد آغاز و انجام سخن سازنده و نیك، یزدان نیك سرشتی در آیین زرتشت گرامی زندان كردن آدمیان را ناپسندیده میداند و خود فردوسی نیز براین باور استوار است، از این روی باید گفت فرهنگ ایرانی از زندان كردن آدمیان اگر چه بزهكار، آشكارا سرپیچی مینماید و راه حل رهایی آدمیت از بزهكاری را نه در زندان، كه در آموزش نیك و دهندگی برابر وهمسان از سوی فرمانروایان به مردم میداند و راه رهایی از بزه و بدكنشی را در برپایی یك شیوه سوسیال آزاد و برابر اقتصادی می داند.
بنا براین واژه زندان در فرهنگ و خرد نیاكانی ما سرزنش شده و ناپذیرا بوده است و امروز نیز ما می‌توانیم با بهره گیری از بندهای زنده آیین نامه های بسیار پیشرفته و بی همانند نیاكانمان مشكلات را آنچنان از میان برداریم كه دادگستری ها از دادخواهان و دادجویان بخودی خود تهی گردند.
بند بیانی ۱ – ( از شاهنامه فردوسی) :
هرآنكس كه باشد به زندان شاه گنهكار یا مردم بی گناه
بفرمان یزدان بباید گشاد به زند اندرآن اینچنین كردیاد
فرهنگ و سنن و آیین های نیاكانی و مردمی پیش از اسلام ما در میان این دو سروده كه از آیین های اداری كشور ما سرچشمه گرفته اند، خود نمایی می كنند و نشاندهنده آن هستند كه اندیشمندان ایرانی بزهكاران و بدكرداران را گناهكاران ریشه‌ای و اصلی نمی دانسته‌اند بلكه انگیزه را بزهكار و مسئولان بدكردار ودولتیان نادرست را بزهكاران ریشه‌ای جامعه و آلوده‌دستان راستین می‌دانسته اند از اینروی است كه بوذرجمهر (بزرگمهر) خردمند در برابر پادشاه دادگری همچون انوشیروان میگوید هركس كه در زندان حكومت است، گنهكار ویامردم بیگناه باید آزاد شوند.
بیگمان بدكرداری و بزهكاری، زائیده بی دانشی، نیازهای خانوادگی واجتماعی، بیدادگری و داوری و اداره بد در شهر و روستا و سراسر كشور می باشند، كه اگر این انگیزه ها برطرف شوند بزه و بدكرداری نیز با جامعه بدرود خواهد گفت. اما برای اینكه همین جامعه از بزهكاران كنشی و یا خلقتی كه خاك و گلشان با انگیزه های بد آرایش یافته و ساختار روانیشان بدخیم است، رها گردد، گره گشایی (راه حلی) در فرهنگ توانمند ایران زمینی ارائه شده است كه ما آن را در آیین ریشه‌ای كشور پادشاهی آزاد ایران به ترتیب بیان میكنیم.
تبصره ۱ – از آنجا كه این گره‌گشاها و آیین ها از زبان پادشاهان و گنجوران و یاران همراهشان و در دوران آنان بكار گرفته می‌شده است بنا براین ما این آیین های درخور ستایش را تنها ویژه آیین برگزیده پادشاهی دانسته و كشور را به دست جمهوری خواهان دزد و مزدوران بیگانه نخواهیم سپرد. ایران زنده و سربلند خواهد شد اما با آیین و خرد و فرهنگ ایرانی بازمانده از شهریارانش.
بند بیانی ۱ – هیچ آدمی‌زاده ایرانی نباید به خاطر بیان باور ویا نگاشتن و یا گفتن رویدادهای كشور به گونه آشكار ونهان و یا به انگیزه شماتت بدكرداران اداری و یا انتقاد از كمبودها و یا سرزنش كارگزاران بدكردار كه كارهای كشور را دردست دارند و یا به خاطر بیان اندیشه‌ای كه سرزنش كننده كارداران خطاكار است محاكمه شود و دادگاه حق ندارد بجرم انجام و اقدام به موارد یادشده بالا، هیچ كس را فراخوانی نماید، در صورتی كه دادگاه دست به چنین اشتباهی بزندو قانون آزادی آدمی در بیان و گفتار و نوشتار را زیرپا بگذارد، آن دادگاه و داوران مسئولش به پرداخت غرامت به اندازه آسیبی كه به وقت، تندرستی، و حیثیت آن شخص خورده محكوم خواهند شد.
بند بیانی ۲ – هیچ كس نباید به انگیزه بدهكاری مالی زندانی شود مگر اینكه ثابت گردد آن كس با كلاهبرداری و اندیشه بد نسبت به اموال و دارایی كشور و مردم بدكرداری نموده است در این صورت باید برابر شیوه‌های پیشنهادی فرهنگ ایرانی با او رفتار گردد و بزهكار باید از میان مردم جدا شده و ازجامعه بیرون نگهداری گردد.
بند بیانی ۳ – بدهكاران مستمند وآنان كه به دارایی‌های مردمی و ملی دست دراز نكرده اند نباید زندانی شوند و دادگاه باید پس از بررسی، واندازه‌گیری هزینه كلی زندگی آن مرد یازن بدهكار، اگر پس از كنار گذاردن نیازهای زندگیش چیزی افزون از درآمد ماهیانه برایش بماند، از آن دارایی بازمانده و افزون از نیازمندیها و هزینه ماهیانه بدهكار، بدهی اورا بگونه‌ای تدریجی به بستانكار بازگرداند. آیین بدهكاری درایران پیش از اسلام آشكارا برپایه یكی از انسانی ترین ریشه‌های خردمندانه بنیان گذاری شده است، در هنگام پادشاهی نوشیروان دادگر آیین همگانی بهامندی، پیرامون گرفتاری بدهكاران صادر شد كه دیده خرد جهانیان را خیره و اندیشه اندیشمندان آزاده را فرا میخواند تا با نگرشی ژرف درودهایشان را به با لای بلند فرهنگ و خرد نیاكان ما ایرانیان ارمغان كنند و بویژه گامهای مردم‌دوستانه ایرانیان پیش از اسلام را كه براستی بنیانگذاران سازنده زندگی آدمیت بشمار می‌آیند گرامی بدارند. این آیین همگانی بسیار ساده و آسان و برخوردار از درونی ژرف و فرهنگمندانه است. جارچیان و ندادهندگان هر بامداد در كوچه و بازار كشور نوشیروانی اینچنین درمیان مردم ندا می داده اند:
وگر وام خواهی بیاید ز راه درم خواهد از مرد بی دستگاه
نباید كه یابد تهی دست رنج كه گنجور و رامش بتوزد زگنج
تبصره ۲ – اگر مرد بستانكاری پولی را به مرد بی دستگاه (بیكار) و یا مردی از دیدگاه دارایی ناتوان وام داده باشد و به پول خود نیز نیازمند باشد، مرد تهی دست نباید مورد آزار قرار گیرد، گنجور و یا وزیر دارایی و یا صندوق دولت پادشاهی آزاد ایران باید با پرداخت بدهی مرد ناتوان وتهیدست سنگینی رنج بدهكاری را از روی شانه های او بردارد.
تبصره ۳ – اگر چه این بند زیبا و مردم دوستانه هرگز در هیچ كشور و میان هیچ مردمی وجود نداشته و تنها از میان خرد مردم دوستانه فرزندان آریابوم نمایان گردیده است اما برا ی جلو گیری از بدنهادی و بداندیشی بزهكاران، باید داوران آگاه و كارشناسان پژوهنده در این پیرامون اندازه و مرزی فراهم ‎آورند.
بند بیانی ۴ – اگر هر بدهكاری بیكار یا بیمار و ناتوان باشد و حقوق زندگی او، از سوی دولت و از طریق خدمات سوسیالی پرداخت گردد دراین صورت نیز دادگاه پس از كنار گزاردن هزینه مورد نیاز ماهیانه بدهكار و خانواده اش، اگر مبلغی افزون از هزینه ماهیانه برای بدهكار مانده باشد دادگاه می‌تواند از آن مبلغ بازمانده بدهكاری اورا به گونه‌ای تدریجی و قسطی به بستانكار بازگردان نماید. زیرا كه فرهنگ درخشان ایران زمین میگوید:
نباید كه خسبد كسی دردمند كه آید مگر شاه را زو گزند
این دست مایه فرهنگی نه تنها ریشه اداره خدمات رایگان را دركشور پایدار و استوار میدارد و دولت پادشاهی با این فرمان وظیفه می‌یابد كه با دادن هزینه زندگی ناتوانان و خانه و درمان رایگان به آنان، اجازه ندهد كسی سر نیازمند بر بالین بگذارد، این فرمان فرهنگی تاریخی ایران زمین، فرمانی است برای پایداری آرامش و آسایش ممكن در زندگی یكایك فرزندان آریابوم.
بند بیانی ۵ – برگی دیگرازدرخت فرهنگ وتاریخ گزیده و بی همانند ایران زمینی:
كسی كو به بادآفره درخور است كجا بد نژاد است و بد گوهر است
كند شاه دور از میان گروه بی آزار تا زو نگردد ستوه
بازگشایی این دو فروند از سروده و یا آیین نامه هنرمندانه و باستانی پدر فرهنگ جهانیان فردوسی اینچنین است: كسی كه بزهی سنگین از او سر زده و باید كیفر كردار بزهكارانه‌اش نیز سنگین باشد (بباد آفره درخور است) با اینهمه كیفرو پاداش او مرگ و كشتار و شكنجه و آزار نیست بلكه اینچنین بزهكاران كه بیگمان از خون و سرشت و نژاد و گهر و سرانجام از فرهنگ و تربیت بدی برخوردار میباشند، باید كه آ ‎ئین‌نامه بیرون رانده شدن از میان گروه (مردمان) در موردشان انجام گردد (تبعید به شیوه فرهنگ ایرانی) وكیفر كردار بدخیما نه آنان اینچنین خواهد بود (كند شاه دور ازمیان گروه). دولت یا دستگاه دادرسی باید اینگونه كسان را ازجامعه دوركند تا دیگر مردم كه درست زندگی می كنند از او آزار نبینند و بستوه نیایند.
تبصره ۲ – درخور بادآفره، آدمكشان و بدكاران رده یكم به شمار می آیند و باید برای همیشه ازمیان گروه (جامعه ومردم) رانده شده و در مكانی كه آزادی دلخواه نداشته باشند و آزادی ورودشان به جامعه درستكاران ناشدنی باشد نگهداری شوند، جایگاهی ویژه – مانند شهركها ویا روستاها و یا باروهایی بزرگ در دشتهای گسترده كه ویژه بزهكاران ساخته شود وتنها بدخیمان و بزهكاران در آن شهرك ها نگهداری گردند. واز آنجا كه اینگونه كسان در خور بادآفره یا كیفر هستند یعنی بدكرداری در خونشان جای داشته و بازسازی خونی اینگونه روان بیماران بسیار دشوار و شاید بتوان گفت نا ممكن می‌باشد در نتیجه باید همه زندگیشان را از جامعه مردمی دور بماند.
تبصره ۳ – با نگرش به آیین ویژه بهرام گور، بزه كاران رده دوم نیز نباید به زندان بروند و نخست باید از سوی دولت برایشان اندرزگو و آموزگاران دانش دهنده و ابزار دست یافتن به فرهنگ و دانش به وجود آید و اگر با وجود بهره‌مند شدن از اندرزگویان وآموزش دهندگان ویژه و دادن دانش و فرهنگ و خدمات بایستنی و شایسته آموزشی به آن افرا د، آنها بازهم دست به كردار بد و بزهكارانه آلودند و به آزار گروه (جامعه) پرداختند آشكار خواهد شد كه كمبود فرهنگ و آموزش او را بد كردار و بزهكار نساخته و بگفته فردوسی بزرگ، اینچنین بزهكاری بدنژاد و بدگوهر است و در خور باد آفره و كیفر سنگین می باشد.
آیین نامه ویژه شاه شاهان بهرام گور:
كسی را كه درویش باشندنیز زگنج نهفته ببخشیم چیز
گنه كرده را پند پیش آورم چه دیگر كند، بند پیش آورم
در این بند به تدبیر بهرام گور، مشكل اقتصادی و رفتار دادگرانه با بزهكاران حل می شود. نخست میگوید من نیازمندی‌های جامعه را از صندوق دولت (گنج نهفته) تأمین می كنم و پس از آنكه نیازمندان كشور را زیر چتر خدمات سوسیالی دولت خود قراردادم و راه را به بدخیمی‌ها و نیازمندی‌های مردم بستم، اگر كسی كه دولت من تأمینش میكند یكبار مرتكب بزه شود برای نخستین بار او را به اندرزگاه های ویژه خواهم سپرد و به او فرهنگ و آگاهی میدهم و چون آگاه بی نیاز گردد و بازهم دست به بزه بیالاید بنا بر این گهر و سرشت او آلوده و بد خواهد بود و باید ازمیان مردم نیك‌زی دور شود و درهمانجا كه بزهكارانی همانند او هستند زندگی را سپری نماید.
بند بیانی ۶ – دولت پادشاهی ایران باید در بخشها‌یی از كشور كه از نظر آب و هوا درخور زندگی این چنین بزهكارانی باشد دهكده ها و شهرك‌هایی با دیوارهای بسته كه بزهكاران توانایی و حق بیرون آمدن از آن را نداشته باشند بنا كند. تا بزهكاران در آن شهرك ها و یاروستاهای دربسته زندگی نمایند.
بند بیانی ۷ – به بزهكاران اجازه داده می شود در این شهرك ها و یا روستاهای در بسته درصورت تمایل و داشتن امكان مالی خانه های خود را خریداری كنند و در شهرك بزهكاران بكار خرید و فروش كالاهای مورد نیاز مردم و كارهای نیك جامعه نیز به پردازند و در ایجاد شبكه‌های خدمات مردمی بكوشند تا با گرایش به كردار نیك بتوانند در خارج شدن از شهرك‌های بسته و ورود به زندگی عادی خویشتن را یاری دهند.
تبصره ۴ – رفتار نیك و گرایش به فرهنگ و مردمیت در رهایی بزهكار از شهرك‌ها و روستاهای دربسته یاری دهنده می باشد.
بند بیانی ۸ – دولت پادشاهی آزاد ایران باید برای بزهكاران در شهرك‌ها و روستاهای دربسته مدارس و فرهنگ‌سراها و اندرزگاههای ویژه‌ای فراهم آورد وبزهكاران را از راه آموزش و پرورش روانی از بادآفره و بزه دور ساخته و به جامعه آزاد بازگرداند.
بند بیانی ۹ – بزهكاران رده یكم كه آدم‌كشی كرده واز دیدگاه اندرزگویان و مربیان فرهنگی در كنش و منش اصلاح ناپذیر شناخته شده و راهی برای بازسازی روان و خرد آنان یافت نمیشود باید در همان شهرك ها و روستاهای دربسته نیز از میان بزهكاران درجه دوم دور شوند وبابزهكاران درخور آموزش و بازسازی شدن آمیخته نگردند و در یك خانه كه همه وسایل زندگی اولیه را داشته باشد به تنهایی وكاملا دور از مردم و دیگران زندگی نمایند.
وگر بدكنش باشد و شوخ و شوم بپردخت باید از او روی بوم
كه تا روز واژون بر او نگذرد تباهی سوی خان مردم برد
باید اندرزگویان و خردبخشان در همان خانه های دربسته به بزهكاران بدكنش رسیدگی كرده وبه آنان یاری برسانند تازمانشان به سر برسد،
بند بیانی ۱۰ – دولت و اداره امور دادگستری و دادگری كشورپادشاهی آزاد ایران زمین كه باپیكره و اسلوبی تماما انجمنی و یا شورایی آمیخته و از فرهنگ سازنده و پویای ایران زمینی نیز دریافت گردیده و از تاریخ توانمند نیاكانی مردم ایران سرچشمه گرفته است می تواند نمونه زیبایی برای همه كشورهای جهان و مدعیان آزادی و دموكراسی باشد و اگر مردم ایران بتوانند بادیده گشاده، (كه باید بتوانند) آنچه را كه درآیین ریشه‌ای و یاقانون اساسی پیشنهادی نوین كشور پادشاهی آزاد ایران آمده، آزادمنشانه و فرهنگمندانه و بدون تنگ‌نگری و بددلی به اجرا درآورند، (كه باید مو به مو به اجراء در آید) در این صورت خواهند توانست جهانیان را به بزرگمنشی اندیشه و فرهنگ نیاكانی خود نیز آگاه نموده و خوشبختی و نیك زیستن جاودانه را به جامعه كنونی و آیندگان خود و سرانجام به آدمیت ارمغان نمایند.

بند یازدهم : روش اداره درون مرزی كشور

روش و یا سیاست درون مرزی كشور پادشاهی آزاد ایران زمین به شیوه‌ای خواهدبودكه همه كارهای كشور با دست مردم و بگونه‌ای انجمنی ورایزنی (شورایی) انجام خواهند گرفت تا هیچ كس نتواند زیر نام هیچ مقام و یا اداره كننده‌ای یكه‌تازانه با سرنوشت و سرمایه‌های ملی این آب و خاك بازی كند و ایران زمین از دیدگاه دارایی های مردمی و آزادی های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی برای همه ایرانیان از روستانشین و شهرنشین و كولیان بیانگرد و پایتخت‌زیان، پیران و جوانان برابر و همسان باشد.

بند دوازدهم : روش اداره برون مرزی كشور

روش اداره برون مرزی و سیاست برون مرزی كشور پادشاهی ایران باید یك سیاست باز و آزاد باشد، بدون وابستگی به هیچ كشور سوم و دوست همه كشورهای كوچك و بزرگ جهان، دین و مرام كشورهای بیگانه در ایجاد روابط و معاملات بازرگانی ایران با دیگر كشورها تاثیری نخواهد داشت، تنها برتری كشورهایی كه در آینده روابط سیاسی و بازرگانی با ایران خواهند داشت، در احترام گذاردن آنان به حقوق انسان و قوانین بین المللی وآیین های داخلی (قوانین) ایران زمین و درخواست قراردادهای برابر كه سود وزیان هر دو طرف بگونه‌ای دادگرانه و منطقی و با رضایت مردم ایران رعایت گردد میباشد.
بند بیانی ۱ – خرید و فروش كالاهای ایرانی باید با بهایی كه از سوی مقامات آگاه و میهن دوست ایرانی در نظر گرفته می‌شود برای رفتن به پای میز قرارداد آماده شوند، آنگاه مجلس رایزنان سپس نخست رایزن (نخست وزیر) و در پایان پادشاه، همگان باید با بهای گذارده شده بركالای مورد نظر موافق باشند و اگر یكی از این سه ریشه اداره كشور: انجمن رایزنان، نخست رایزن و یا پادشاه با شیوه بها‌گذاری و بهای گذارده شده برآن كالا ی ایرانی موافق نباشند، باید بی آنكه وقت را ازدست بدهند و اجازه دهند رقیبان جهانی به تجارت ملی ایران آسیبی وارد سازند، از مردم ایران درخواست نظر خواهی كنند و بهای مورد نظر را برابر رای بیشترین شمار مردم اعلام نمایند.
تبصره ۱ – انگیزه بسیار مهمی كه در این آیین ریشه‌ای (قانون اساسی) اداره كشور پادشاهی آزاد ایران، برای رای دهندگان ویژگی دانش و آگاهی در رای دادن درنظر گرفته شده این است كه، در پادشاهی آزاد و انجمنی رایزنی ایران سرانجام هر مشكلی به سوی دیدگاه و نظر خواهی و رای مردم بازگشت می كند واگر مردم در دادن رای نا آگاه باشند كشور نخواهد توانست كشوری مردمی و همگام كشورهای پیشرفته جهان باشد و آنچنانكه شایسته تاریخ و فرهنگ و مردم این مرز و بوم است به پیشرفتهای بایسته خود دست یابد و سرانجام چرخهای اقتصاد و دارایی میهن ازكار باز خواهند ایستاد، بنابراین درموارد و بندهای آینده چگونگی بازگشایی وحل اینگونه دشواریها به تفصیل خواهد آمد تا ضمن اینكه هیچ كس از مردم ایران زمین از دادن رای خود درموارد ریشه‌ای محروم نگردد، اما دولت به او دانش رای دهندگی بیاموزد تا او نیز درخور رای دادن بشود و خردمندانه و آگاه به پای هر صندوق گزینشی حاضر گردد.

بند سیزدهم : انجمن روستا و شهر ازكجا آمده است؟

واژه انجمن كه بزبان تازی آن را شورا میگویند پیش از همه ملتهای جهان درایران باستان و پیش از اسلام بگونه‌ای جدی و راستین در خدمت همه كارهای اداری و كشوری قرار می‌گرفته است، چادرنشینان ایران پیش از كوچ كردن‌هایشان انجمن میكرده و برای گزینش مكان خوش آب و هواتر و مراتع سودبخش‌تر در یك گرد‌هم‌آیی ایلی تصمیم گیری میكرده و چوب بالا می‌برده اند، وهر موردی كه چوب دستی بیشتری برایش بالا میرفته به تصویب میرسیده و انجام آن مورد برایشان بصورت قانونی، بایستنی در می‌آمده است. در روستاها انجمن های نوروزی تشكیل می‌شده و تاكنون نیز در بسیاری از روستاهای ایران این سنت پای برجا می‌باشد كه در انجمن های نوروزی ضمن دید و باز دیدهای روستاییان از یكدیگر، همه مردان روستا گردهم می‌آیند و گاوچرانان، گله‌بانان، منال پروران، كدخدایان وكارداران روستایی خود را بابیشترین رای برگزیده و بر می‌گزینند.
شهر نشینی ایرانیان نیز، تا پیش از اسلام برابر باآنچه تاریخ زنده ما می گوید به همین شیوه انجمنی و رایزنی بوده است. درهر محله و بخشی مردم گرد می‌آمده اند و با دادن رای خود، گروهی از بزرگان بخش یا محله و شهر خود را برمی گزیده اند تا آنها به گونه‌ای دسته‌جمعی در اداره بخش و محله و بخش ها و محله ها و در مجموع در اداره تمامی شهر، در انجمن‌های متعددی كه بستگی به بزرگی و كوچكی شهر داشته رایزنی نمایند و كارهای شهر خود را به شیوه انجمنی و یا به زبان تازی شورایی اداره نمایند و كارها از دست یك تن در دست جامعه و مردم قرارگیرند. داوری‌ها، كیفردهی‌ها، رسیدگی به كارها، گزینش سردستگان، تصمیم گیری پیرامون خدمات مردمی، گرد آوری سپاه برای پدافند از میهن، همه از این انجمن ها سرچشمه میگرفته‌اند تا هرگز یك فرد به تنهایی نتواند جامعه را به سوی تك‌اندیشه‌ای و نابسامانی ببرد.
انجمن ها در سرتاسر كشور از چادرنشینی، روستایی و شهری، كوی وبرزن، به یكدیگر متصل میگردیده‌اند وسرانجام انجمن های كلی و زنجیره‌ای روستا و شهرهای كشور را ترتیب می‌داده اند كه اكنون ما نیز باید در این آیین ریشه‌ای كشور پادشاهی آزاد ایران از این شیوه بهره‌گیری نماییم.
برخلاف تبلیغات شوم تازیان اشغالگر و بازماندگان ننگینشان در كشور ما آریابوم، سرزمین ایران كهن از دوران پیشدادی و كیانیان تا مادهای نخستین كه دولت‌مردان ایلامی شدند وپسر عموهای مادی آنان كه پادشاهی بزرگ كردی مادی را استوار داشتند و یكی از توانمند‌ترین شاهنشاهی‌های ایران زمین بشمار میروند، و سومین پسر عموی دیگرشان كه شاهنشاهان فرهنگمند هخامنشی بوده اند و نیز درهنگام پیدایش دلاور پادشاهان پارتیزان اشكانی، وپادشاهان بزرگ ساسانی كشور ایران اگر چه مانند همه كشورهای جهان نشیب و فرازهای درون‌مرزی بسیار داشته ولی انجمنی ورایزنی و یا بزبان تازیان شورایی اداره می‌شده است. وانجمنی بودن كارها بی كم و كاست به دست مردم اداره می‌شده و مردم ایران همواره در برابر فرمانروایان خود حق اعتراض و گویش آشكار داشته اند، تا آنجا كه دربرخی موارد انجمن ها با بهره گیری از دیدگاه مردم، پادشاهی را بركنار و پادشاهی دیگر بجایش می‌آورده اند. و این نشاندهنده نیروی فرهنگی و آزادگی و جهش اندیشه نیاكان دانا و فرهنگمند ما بوده است كه اكنون فرزندان فرهنگ‌سوخته‌شان اسیر اهریمنان بیگانه و در هرج و مرج درهم كوبنده و ویران گرانه‌ای گرفتارآمده اند.
اكنون پادشاهی آزاد ونوین ایران میرود تا یكبار دیگر این شیوه آزادمنشانه و اداره انجمنی كشور را با بینشی نوین در جامعه خود استوارنماید تا از آن پس هیچ نیرویی از دشمنان سوگند خورده مردم ما در هیچ گوشه از جهان غدار نتواند بیان نماید كه در ایران كارها برپایه درست و آزادی سیاسی اجتماعی و باوری كامل اداره نمی شوند.
جمشید شاه بزرگ در هفتمین هزاره پیشین نخستین پایه گذار انجمن های مردمی ایرانی بوده است:
زهر پیشه ور انجمن گرد كرد بدین اندرون سال پنجاه خورد
۱- گروه یا انجمن كاتوزیان یا دینمردان.
۲ – گروه یا انجمن نیساریان یا جنگاوران.
۳ – گروهها یا انجمنهای نسودیان یا كارندگان زمین .
۴ – گروهها یا انجمنهای آهو‌خوشیان یا پیشه‌وران و دست ورزان.
ضحاك ماردوش نیز درهنگامی بحرانی و نزدیك به سرنگونی رژیم كشتارگرش برای رهایی از چنگال درهم كوبنده فریدون شاه به تشكیل انجمن پناه برد، كه درپایان دیده میشود، انجمن تنها كسانی را كه یاری نمیدهد دیكتاتورها و كشتارگران جامعه ا ست و از همان انجمن بود كه كاوه آهنگر فریادش رابگوش همگان رسانید وگفت: انجمن ضحاكی نمیتواند پایدارنده اداره سرزمین باشد و انجمن باید كه بر پایه داد و مردمیت استوارباشد. واین آوای دلاورانه كاوه آهنگر است كه به ضحاك تازی هشدار می دهد:
تو شاهی وگر اژدها پیكری بباید در این داستان داوری
ودرپایان بانگ میزند:
كه مارانت را مغز فرزند من همی داد باید به هر انجمن
بنا بر این سخن انجمن ها نباید ضحاكی باشند، انجمن ها باید تماما مردمی و بر پایه خواسته های مردم استوار باشند.
پس از آنكه كاوه خشمگین از انجمن ستم ضحاك بد اندیش بیرون می رود، دربازار و درمیان مردم كوچه وخیابان انجمن و یا شورای ستم زدایی برپای میكند:
چو كاوه برون شد زدرگاه شاه براو انجمن گشت بازار گاه
همی برخروشید و فریاد خواست جهان راسراسر سوی دادخواست
درخواستگاری از دختران پادشاه یمن برای سه پسر فریدون شاه، سلم، تور و ایرج نیز دیده میشود، دریمن كه خود بخشی از امپراتوری گسترده ایران زمین بشمار می رفته، پادشاهش با بهره گیری از آیین ایرانیان انجمنی و رایزنی تصمیم گیری می كرده است:
نشستنگهی ساخت شاه یمن همه نامداران شدند انجمن
سام نریمان نیز در كارهای بزرگ جنگی انجمن و گردهم‌آیی همگانی و رایزنی انجمن داشته است:
جهاندیدگان را ز كشور بخواند سخنهای بایسته چندی براند
چنین گفت با نامور بخردان كه ای پاك و هشیاردل موبدان
چنین است فرمان بیدار شاه كه لشگر همی راند باید به راه
در دوران منوچهر شاه و زال پدر رستم، بیشتر كارها حتی خواستگاری ها بگونه انجمنی و رایزنی صورت می پذیرفته اند.
درمراسم تاجگذاری كیخسرو كیانی مراسم سوگند برای نگهبانی رادمردانه از میهن برگزار می شود و سوگند او در برابر انجمن و سران كشور صورت می گیرد و كیخسرو پس از ادای سوگند، درهنگام بستن پیمان می گوید:
یكی خط نوشتند بر پهلوی بمشك از بر دفتر خسروی
گوا، كرد دستان رستم برآن بزرگان لشگر همه همچنان
درایران زمین باستان بویژه در دوران‌های گستردگی میهن هرگزپادشاه (بجز مواردی كه تاریخ ما آنرا سرزنش كرده است) بدون مردم و انجمن شدن مردم بر مردم پادشاهی نمی كرده و پایه‌های اداره پادشاهی ایرانی برشانه انجمن ها و رایزنی‌های انجمنی استوار بوده است.
مهمترین انجمنی كه درتاریخ ساسانیان و شاید بتوان گفت درتاریخ ایران زمین انجام شده است هفت انجمن مردمی ایرانیان بوده است كه در آن هفت انجمن ایرانیان فرهنگی وارسته و بلند‌بالا را به جهانیان ارئه داده اند. فرهنگی كه در تاریخ هیچ ملتی نمی تواند و نخواهد توانست اینچنین سازندگی های خرد مندانه و اندیشه‌پرورانه‌ای را به جامعه آدمی ارمغان كند، واین هفت انجمن، انجمن های مردمی نوشیروان و موبدان و ردان و دستجات مردم به همراه بوذرجمهر دانشمند بوده است.
پایانی ترین انجمن رایزنی را رستم فرخ زاد سپهسالار ایرانیان پس از دریافت پیامهای تازیان برای بررسی كارها درلشگر‌گاه خود براه انداخت. آنچنانكه درنامه رستم به برادرش آمده است:
از ایشان فرستاده آمد به من سخن رفت هرگونه برانجمن
بنا براین تا پیش از نبرد قادسیه نیز برای پاسخ دادن به پیشنهادهای تازیان خونخوار رایزنی در سایه انجمن صورت می‌گرفته و فرماندهان نبرد نیز انجمنی و گروهی عمل می كرده اند.
آیین‌نامه ریشه‌ای كشور پادشاهی آزاد ایران (قانون اساسی) پایه های زندگی مردم را بر ریشه اراده مردم بر پیشرفت جامعه مردمی خودشان گذارده و انجمنهای كشوری را ازمیان ایلات كوچ كننده تا بزرگترین مراكز تصمیم گیرنده میهن می‌گستراند تا آیین پادشاهی نوین بتواند نمونه بی همانند و سرفرازانه‌ای از اداره سرزمین در سرتاسر گیتی باشد.
بند بیانی ۱ – یكی از پر ارزش ترین انجمنها، انجمن های نگرش و یا نظارت بر گزینش كنندگان می‌باشند كه این انجمن ها در میان ایلات و روستاها وشهرها و از میان سربازان تحصیلكرده، دانشجویان و خبرگان دلسوخته و ویژه‌ای تشكیل خواهند یافت.

بندچهاردهم : انجمن های ویژه

در آیین نامه ریشه‌ای یا قانون اساسی نوین كشور پادشاهی ایران هیچ كس حق ندارد و نباید نا آگاهانه دست به گزینش بزند ودر موردی رای بدهد و هیچ كس هم نباید ازحقوق رای دادن و گزینش درجامعه محروم باشد، و از آنجا كه گزینش و رای و خواسته های مردم، حكمران و اداره كننده‌گان نخستین جامعه خواهند بود بنا براین گزینش‌كننده باید از فرهنگ و شناسایی و اهمیت گزینش و چگونگی گزینش صد در صد و بگونه‌ای ژرف آگاه باشد.
بند بیانی ۱ – از آنجا كه بیشترین مردم كشور ما در طول ۱۴ سده پیشین به انگیزه اشغال فرهنگی میهن نتوانسته اند از ریشه‌های توانمند و مردمی فرهنگ خود برخوردار شوند درنتیجه باید پذیرفت كه درصد چشمگیر، و شاید بتوان گفت درصد ویران‌كننده‌ای ازمردم ما، نه میدانند برای چه باید رای بدهند و نه میدانند چرا باید افرادی را برای اداره امور برگزینند و نه میدانند ویژگی فرد مورد گزینش چگونه باید باشد و نه میدانند برای چه آن شخص برگزیده می‌شود. در نتیجه نخستین مسئولیت بنیانی كشورداران پادشاهی آزاد ایران بویژه پادشاه كه مسئول وزارت گسترش فرهنگ و هنر می باشد، گزینش انجمن های فرهنگی برای آموزش و پرورش عموم مردم پیرامون چگونه برگزیدن نمایندگان برای هركار و هرموردی می باشد.
تبصره ۱ – این انجمن ها در سرتاسر كشور آموزشگاه‌های ویژه آموزش هنر رای دهندگی و گزینش را دایر خواهند كرد و هركس بخواهد به مردم و جامعه و سرانجام سرنوشت خود و خانواده اش یاری دهد باید بداند كه یك رای او تا به چه اندازه می تواند درسرنوشت میهن و مردمش تاثیر‌گذارنده و یاری دهنده باشد.
تبصره ۲ – همه افراد میهن در پادشاهی آزاد ایران باید یك دوره سه تا شش ماهه را برای آموزش و آگاهی یافتن از بهای گران رای‌دهندگی و اهمیت یك گزینش سالم ببینند. بویژه در روستاها و ایلات، این آموزش باید بگونه‌ای گسترده ادامه یابد.
تبصره ۳ – همه كسانی كه گواهینامه پایان آموزش هنر گزینش را در دست داشته باشند می‌توانند آزادانه به پای صندوق‌های گزینش بروند و آنكس را كه شایسته می‌دانند برای كارهای گوناگون مردمی تا نمایندگی انجمن رایزنان و دیگر امور برگزینند.
تبصره ۴ – آموزگاران این آموزشگاهها نیزخود باید از آگاهان دلسوخته سیاسی و اجتماعی و تحصیل‌كردگان درجه نخستین كشور پادشاهی آزاد و سوسیال ایران باشند.
باید در دراز مدت آموزشگاه‌های آموزش هنر گزینش اندك اندك جای خود را به مدارس ابتدایی بسپرند و در مدارس ابتدایی نیز بجای درسهای دینی مانند قرآن و شرعیات، رشته آگاهی بر هنر گزینش، تدریس خواهد شد بنا براین پس ازگذشت چند سال آموزشگاه‌های هنر گزینش جای خودرا به هنركده‌های دانشهای مدرن روز خواهند داد و كودكان دبستانی نیر پس ازیك دوره پنج ساله ابتدایی بخودی خود درمدارس موفق به دریافت دانشنامه آگاهی بر گزینش خواهند شد و در نسلهای آینده دیگر نیازی به تعلیم بزرگسالان برای آگاهی بر امر گزینش نخواهد بود.

بند پانزدهم : انجمن های نگرش بر اداره سوسیال

یكی دیگر از انجمن های درخور توجه، انجمن های نگرش و نظارت بر اجرای بی كم و كاست اقتصاد برابر برای همگان وشیوه دارایی و دهشی سوسیال در سرتاسر كشور می باشد كه بایستنی است انجمن های ویژه‌ای ازمیان انجمن های ایلی و روستایی و شهری برای گسترش و مراقبت این امر بسیار مهم و حساس و اجراء درست و سربلندانه آن برگزیده شوند و موارد این بند را زیر كنترل و اداره قرار دهند.

بند شانزدهم

همه انجمن های فرهنگی، آموزشی، هنری، نگرش و نظارت برامور برابری و سوسیال و هر انجمن دیگری بی كم و كاست از میان انجمن های مادر كه همان انجمن های ایلی، روستایی و شهری و از سراسر كشور می‌باشند برگزیده خواهند شد.
برای گسترش درست و سربلندانه انجمن های سرتاسری كشور، باید شبكه ها و رسانه‌های گروهی در اختیار انجمن‌های شهر و روستا و استانها، فرمانداری‌ها، شهرداری‌ها، بخشداری‌ها و روستاها قرارگیرند. بویژه در روستاهای بزرگی كه جنبه مركزیت چند روستای نزدیك به خود را دارد باید فرستنده های رادیو‌ای با موجهایی كه بتوانند صدای روستاییان و نیازهایشان را بگوش مسئولین شهرها و اداره كنندگان كشور برسانند بر پا گردند. این فرستنده ها در اختیار روستاییان قرار می‌گیرند تا با زبانهای بومی علاوه بر این كه به فرهنگ فولكلور و بومی اقلیم های ایران زمین یاری می‌دهند مشكلات خود را نیز مستقیما با مسئولین رده های بالای كشور در میان گذارند و زبان شهری و روستایی در بیان گفتن مشكلاتشان برابر و یكسان باشد.
تبصره ۱ – حد اكثر هر ده روستای نزدیك به یكدیگر باید از یك فرستنده رادیو‌ای بومی برخوردار باشد.

بند هفدهم : بازرسان یا چشم و گوشهای پادشاه

وزارت بازرسی پادشاهی نیز باید گروهها وانجمن هایی را ازمیان انجمن های ایلی، روستایی و شهری برگزیند و باتمام كوشش كمبودهای مردمی و جامعه را به پادشاه كه نگهبان مردم و گستراننده فرهنگ مردمی و مسئول رفاه و نان‌آور و نگهبان رسیدن‌نان به خانه مردم نیازمند می‌باشد گزارش كنند ( این بازرسان چشم و گوشهای پادشاه می‌باشند و در دوران هخامنشیان نیز پادشاهان بزرگ آن خاندان آگاه و توانمند، بازرسان خود را چشم و گوش پادشاه می خوانده اند) این بازرسان باید پاكیزه و مردمی و بسیار فعال و دلسوخته و سازنده باشند. و درگنجورسرای (وزارتخانه) پزشكی و درمان، گنجورسرای سوسیال و خدمات مردمی و خانه رایگان برای همه، گنجور سرای گسترش فرهنگ و هنر ایران، گنجور سرای دیده بانی و نظارت بر سازندگی همسان در روستا وشهر به كار نگرش در اجرای درست آیین ها وریشه های مهم و مورد نیاز زندگی مردم به پردازند و كمبودهای اجرایی را به پادشاه گزارش دهند تا این كمبودها دركمتر از یك هفته از سوی پادشاه به انجمن رایزنان (مجلس شورا) آگهی داده شود وسرانجام مشكل مردم هرچه تندتر و بدون كشتن وقت با دست نمایندگان خود مردم، بر طرف گردد.

بندهای پایانی یامتمم
بند یک

دركشور پادشاهی آزاد ایران هیچ گروهی حق ندارد پیرامون امور باوری و عقیدتی دست به تظاهرات و تبلیغات دینی بزند و گزینش دین برای هریك از افراد مردم آزاد خواهد بود و دولت حق ندارد هیچ كس را به گزینش دین و یا مذهب ویژه‌ای فرا بخواند. رسانه ها نیز نباید دراین مورد اذهان مردم را درهم و برهم نمایند واگر كسی بخواهد باوری را برای خود برگزیند میتواند از راه فرهنگ و آگاهی و خواندن، آن مرام راپذیرا شود.
این بند نیز گرفته شده از فرهنگ وتاریخ كهن ما ایرانیان می باشد كه تجارب تلخ تاریخی كهنه ونو در حفظ و حمایت از آن توصیه وسفارش بزرگ و پیاپی خود را به فرزندان ایران آشكار نموده و آنان را به سوی خردمندانه اندیشیدن فرا می‌خواند. جمشید شاه بزرگ اینچنین فرمان داد:
گروهی كه كاتوزیان خوانیش به رسم پرستندگان دانیش
جدا كردشان از میان گروه پرستنده را جایگه كرد كوه
بدان تا پرستش بود كارشان نوان پیش روشن جهاندارشان
بالای دورانی بیش از ششهزار سال پیش از این نیاكان خردمند ما ایرانیان دریافته بودند كه باید مردان دین از میان مردم به دور باشند، چه رسد به اینكه بخواهند درمیان مردم بمانند و دین را ابزار دست دزدان، و شمشیری برای چپاول و آدمكشی های خود نمایند.

بند ۲ : دادستانان

دادستانان كه ارائه‌دهندگان مدارك بر كردار بزهكاران و محكوم كنندگان بدكرداران بشمار می‌روند می‌توانند بگونه‌ای انفرادی و یا انجمنی به كار خود ادامه دهند، در آیین ریشه‌ای كشور پادشاهی آزاد ایران گزینش انفرادی و یا انجمنی بودن به خود این دسته از خدمت‌گذاران مردم واگذار میگردد.

بند ۳ پناهندگان

دركشور پادشاهی ایران نباید هیچ فرد ناراضی وجود داشته باشد كه نارضایتی او انگیزه پناهندگی سیاسی او در كشورهای بیگانه شود واگر خدای ناخواسته چنین پدیده‌ای دركشور پادشاهی آزاد ایران به وجود آید، اداره نخست رایزنی (نخست وزیری) و انجمن وزیران (انجمن گنجوران) وزارت خارجه (كنجور سرای ویژه بیگانگان) باید رسما كسانی را نزد شخصی كه میهن را ترك نموده گسیل دارند و انگیزه دلجویانه و در صورت بایستنی بودن، پوزش دولت پادشاهی ایران را به او ابلاغ نمایند و چنانچه كمبود و یا كمبودهایی در زندگی او انگیزه این‌چنین اقدامی شده باشند دولت پادشاهی آزاد ایران وظیفه دارد این كمبودها را برطرف و رفاه آزادمنشانه آن هم‌میهن را فراهم و او را به میهن باز گرداند.
تبصره ۱ – دولت پادشاهی آزاد ایران باید آشكارا این بند از آیین نامه ریشه‌ای خود را به كشورهای جهان آگاهی دهد تا چنانچه چنین شرایطی دركشورهای بیگانه برای هم میهنان ناراضی پیش بیاید آن كشور، دولت پادشاهی آزاد ایران را آگاه سازد تا دولت هر چه زودتر برای بركنار سازی نگرانی هم میهن پناهنده كارهای مردم دوستانه و بایستنی بالا را انجام دهد.

بند ۴ – فرستادگان (سفیران)

فرستادگان سیاسی ایران (سفیران) بایدازفرهنگمردان آگاه، دلاور و میهن‌پرست وآزاده، از سوی انجمن وزیران وزارتخانه خارجه (انجمن گنجوران گنجورسرای ویژه بیگانگان ) تعیین و به نخست رایزن معرفی گردند و نخست رایزن با هم اندیشی و فرمانی از سوی پادشاه كه (آن فرمان) نقش تشریفاتی خواهد داشت آن فرستاده (سفیر) را به كشور مورد نظر گسیل دارد.
برپادشاه بایستنی است كه پس از هر دو دهه (بیست سال) از انجمن رایزنان بخواهد تا برای تجدید نیروی دولت پادشاهی آیین های (قوانین) نوین و پیشرفته وسازنده جهان را كه برای آینده و حال مردم ایران زمین و پیوستن به این قانون اساسی شایستگی دارند گردآوری نموده و در صورت پذیرش بیشترین شمار نمایندگان انجمن رایزنان آنها را به این آیین نامه ریشه‌ای (قانون اساسی) بیفزایند تا كشور با بایستنی‌های روز و با دست‌آوردهای هنری فرهنگی و صنعتی جهان هماهنگی و همراهی مدام داشته باشد.
تبصره ۱ – پادشاه باید پس از گذشت ۲۰ سال از دوران پادشاهیش بند بالا را رسما به انجمن رایزنان یادآور گردد و بهمراه نخست رایزن شاهد اجرای درست این برنامه و الحاق آیین نامه‌های نوین به آیین ریشه‌ای یا قانون اساسی كشور باشد. اگر طبق فرمان زمان پادشاه زودتر از بیست سال، دوران پادشاهی جهان را بدرود بگوید و یا خود به انگیزه‌هایی ازكار بركنارشود، برجانشین پادشاه چه زن و چه مرد بایستنی است كه این زمان را پاسداری كند و پس از بیست سال از دوران پادشاه پیشین مراسم الحاق آیین های نوین به آیین ریشه‌ای (قانون اساسی) پادشاهی را پیگیری و اجراء نماید.
این آیین نامه ریشه‌ای طرحی نوین و گرفته شده از همه زوایای تاریخ و فرهنگ ایرانی می باشد كه بیگمان می تواند نیكبختی را به فرزندان این آب وخاك ارمغان نماید و انجمن پادشاهی ایران آرزومند است ملت ایران به آن درجه از آگاهی رسیده باشند كه برای به كرسی نشانیدن این گوهر چكیده شده از فرهنگ وتاریخ نیاكانی خود تا پای جان كوشا و استوار پایداری نمایند وبرای برپاییش از هیچ كردار دلاورانه و آزادمنشانه‌ای كوتاهی نكنند. پاینده باد ایران گهواره فرهنگ و خرد.

با فروتنی بسیار
سخنگو و هموند انجمن پادشاهی ایران
فرود منوچهری فولادوند

بنام اهورای جان وخرد

بخش های پایانی آیین ریشه‌ای (متمم قانون اساسی ) طرح پیشنهادی انجمن پادشاهی برای فردای سربلند و آزاد ایران

متمم ۱ – (پایان رساننده) زن درسایه پادشاهی آزاد و انجمنی ایران

واژگونه (برعكس) آیین‌های سنتی و دینی تازی كه زنان در میان گروه مردم تازی ازهیچگونه حقوق مردمی برخوردار نبوده و نیستند، فرهنگ ایرانی بانگرش به ریشه های رویدادی پیشینیان و رویدادهای تاریخیش نشان‌دهنده برابری كامل دو پدیده زن و مرد می‌باشد.
دلایل همسانی زن و مرد درتاریخ ایران زمین، پادشاهی سی و دو ساله همای، مرزبانی زنان كه همچنان بامردان یكسان بوده اند و نشانه های آشكاری همچون گردآفرید شیرزن مرزبان ایرانی در برابر سهراب كه در جستجوی پدر از توران به میهن پدریش ایرانزمین یورش آورد، آرتمیس نخستین زن دریاسالار ایرانی، بانو كیسیا فرمانده دژ مرزی ایران و دیگر بانوان همراهش كه در برابر سپاهیان كشتارگر خالدابن ولید در نبرد خونین دژ زن (قلعه الامرا ة) وپیكار دلاورانه آنان در برابر خالدابن ولید سركرده تازیان خونخوار می‌باشد (منابع بسیاری از تاریخ تازیان در پیرامون این رویداد نگاشته اند‌).
و بازهم نشانه‌های آشكار فرهنگی در بیان برابری زنان با مردان در ایران زمین پیش از یورش تازیان را میتوان از زبان دلاور مرد فرهنگ و خرد جهانی فردوسی و با رای و گویش او یافت. هنگامی كه فریدون شاه سه دختر پادشاه سرزمین یمن را كه در آن روزگاران یمن نیز بخشی از امپراتوی گسترده ایران زمین بوده است برای سه فرزندش سلم و تور و ایرج خواستگاری می كند، دیده می شود كه پادشاه یمن با وجود آمیختگی با خوی و فرهنگ ایرانی، از روش و اندیشه بدوی تازی نیز كناره گیری نكرده و از داشتن دختر به خود می پیچد و خویشتن را به خاطر داشتن فرزند مادینه سرزنش میكند و می گوید:
زكینه به دل گفت شاه یمن كه بد زا فریدون نیامد به من
بد از من كه هرگز مبادم نشان كه ماده شد این نره تخم كیان
به اختركسی دان كه دخترش نیست چو دختر بود روشن اخترش نیست
در اینجا دیده می شود واژگونه ادعای تازی تباران و آگهی سازان آیین تازی، تنها تنگدستی انگیزه نفرت آنان از دخترانشان نبوده است زیرا اگر تنها تنگدستی می توانست بر انگیزاننده نفرت پدران از فرزندانشان باشد پادشاه یمن با آنهمه سرمایه و دارایی خویشتن را به انگیزه داشتن دختر سرزنش نمی‌نمود، بنا بر این خوی دختر و زن ستیزی از بدویت و بی فرهنگی تازیان سرچشمه می‌گرفته است و از روی بی خردی بوده است كه پیدایش پدیده زن را در خانواده خود ننگ می‌دانسته اند، به هر روی فردوسی بزرگ در این پیرامون اندیشه و سخن پادشاه یمن را در برابر آیین و فره خردمندانه ایرانی می نشاند و می گوید:
چو فرزند باشد به آیین و فر گرامی به دل بر چه ماده چه نر
بازگشایی سخن گهر آمیخته فردوسی این خداوندگار ونگهبان خرد ایرانی ونگارنده پاك‌منش گاهنامه زندگی نیاكان ما ایرانیان در این پیرامون اینچنین می‌گوید: فرزند باید به زیور ‎آیین، كه كنش درست و خرد وفرهنگ و اندیشه آراسته به نكویی های خدای‌گونه بشمار می روند آراسته گردد و از فره كه همان توانایی جهش و جنبش به سوی همه نكویی‌ها بشمار می رود برخوردار باشد. و چون فرزند اینچنین باشد باید گرامیش داشت، چه این فرزند از گونه ماده باشد و چه از گونه نر، چه زن باشد و چه مرد. بنابراین در آیین و روش و خرد ایرانی هیچ ناهمسانی میان زن و مرد نبوده و نیست و نباید باشد و زن و مرد باید از همه برابری‌ها و یكسانی‌های آفرینش برخوردار باشند.
برپایه این اندیشه پیشنهادی وریشه‌ای انجمن پادشاهی ایران علاوه بر همگانی بودن یكسانی های زن و مرد در دست یافتن به همه هستی‌های همسان مردمی و ملی كشور در ایران آزاد فردا، باید پیچیدگی های ننگین آمده از آیین یورشگر تازیان كه زن آزاده ایرانی را به بردگی كشانیده است ازمیان برداشته شوند، كه این پیچیدگی ها در زندگی زناشویی و از ناهماهنگی زن و مرد سرچشمه می گیرند و ما در آیین ریشه‌ای نوین با گشادگی به آنان اشاره و در زدودن آنها كوششی سربلندانه بكاربرده ایم.
بند بیانی ۱ – اگر زن و مرد كه در همه حقوق میهنی و مردمی همسان هستند به انگیزه ناتوانی در سازش با یكدیگر، اراده بر جدا شدن نمایند باید به انجمن داوری (دادگاههای انجمنی) مراجعه نموده و با بیان انگیزه ها، رای دادگاه انجمنی وگروه پاك منشان (هیئت منصفه) را برای جداشدن از یكدیگر دریافت نمایند.
بند بیانی ۲ – پس از جدایی زن و مرد، انجمن های داوری باید با نگرش به موقعیت اجتماعی پدر و مادر، كودكان آنان را در اختیار یكی از آنان بگذارند، بی اینكه بخواهند از آیین و روش حق برتری به مردان بهره گیری نمایند.
تبصره ۱ ـ حق برتری مردان تنها به انگیزه مرد بودن برای نگهداری فرزندان، یك اندیشه بربری بشمار میرود و در آیین ریشه‌ای نوین بكلی نا آدمی شناخته شده و بی بها می‌باشد و هرگز در جامعه نوین ایران زمین نباید بكار گرفته شود، برتری همانا در برتری آیین و فر آدمی می‌باشد و نه در چگونگی پیكره آفرینشی آنان.
بند بیانی ۳ – اگر مادران بخواهند از فرزندان خود نگهداری نمایند برتری نگهداری فرزندان از آن ایشان خواهد بود، آنچنانكه آفرینش نیز نگهبانی از جان گرفتن و آرامگاه نخستین نوزادان را درشكم مادران جای داده است و ازخون و ریشه جان مادران آنان را پرورش می دهد و تأمین زندگی نخستین آنان پس از چشم گشودن به جهان را نیز در پستانهای مادران نهفته و بهبود پرورش آنان را درسایه مهربانی فداكارانه مادران جای سازی نموده است، بنابراین پس از جدایی زن و مرد اگر زنان بخواهند، نگهداری از فرزندان جزء دارایی و حقوق آسیب ناپذیر ایشان به شمار میرود.
بند بیانی ۴ – اگر مردی توانایی كافی مالی داشته باشد، پس از بررسی برچگونگی توانایی مالی آن مرد در انجمن داوران، با دیدگاه و برآورد انجمن داوران باید آن مرد ماهیانه مبلغی كه كفاینده هزینه فرزندانش باشد به فرزندان خود بپردازد.
بند بیانی ۵ – اگر زن كار نكند و پرداخت ماهیانه مرد نیز بسنده اداره زندگی آرام بخش آنان نشود دولت پادشاهی آزاد ایران باید برابر تبصره های ۱ و ۲ و ۳ و ۴ از بند نخستین آیین ریشه‌ای با آنان رفتار نماید.
بند بیانی ۶ – اگر زنان جدا شده از همسرانشان به انگیزه گزینش همسر نوین یا دشواریهایی كه انگیزه آنان برای انجمن های داوری روشن باشد، نخواهند فرزندان خود را نگهداری نمایند، در این صورت حق نگهداری از فرزندان با پدران خواهد بود.
بند بیانی ۷ – اگر مردان نیز به انگیزه گرفتن همسر نوین و بیم از بدرفتاری آن همسر تازه بافرزندانشان نتوانند آنچنانكه شایسته است از فرزندان خود نگهداری نمایند دولت پادشاهی آزاد ایران باید برای اینگونه كودكان خانه و پرستاران كار آزموده (نه پرورشگاه بلكه یك زندگی آزاد) و مهربان با همه امكانات شایسته فراهم آورد كه در پرورش و آموزش این فرزندان میهن، دور از آشوبها و درگیری های پدر و مادر همت گمارند و آنان را برای فردایی سربلند آماده نمایند.
تبصره ۲ – دولت پادشاهی انجمنی ایران باید خود در همه موارد نقش مادر و پدری مهربان را برای مردم ایفا نماید و سرمایه های مردمی باید برای شیوه های پرورشی زیبنده و روش های آموزشی درخشان فرزندان این آب و خاك بكار گرفته شود. آیین نامه نگرش بر زندگی خانواده نیز چه از دیدگاه تاریخی و چه از دیدگاه فرهنگی، از نیاكان پیش از اسلام ما گرفته شده است و همان شیوه‌ای است كه پس از آمدن تازیان به دست نابودی و هرزگی اندیشه بربری تازی سپرده شد و خانواده ایرانی در ژرفنای نا بسامانی های بیگانه‌ای بدخیم و فرهنگ سوز گرفتار آمد.
بوذرجمهر دانا در برابر نوشیروان جهان آرا می گوید:
دبیری بیاموز فرزند را چو هستی بود خویش و پیوند را
چو خواهی كه رنج تن آید به سر ز آموزگاران مپرتاب سر
دبیری رساند جوان را به تخت شود نا سزا زو سزاوار بخت
این همان اندرز و آیین كهن ایرانیان آگاه است كه خویش و پیوند و سرتاسر انجمن و گروه های مردمی را فرا می‌خواند تا در آموزش و ساختن فرزندان و سزاوار بخت یا نیكبخت سازی ناسزایان بكوشند و ناسزایان را به سزاواران انجمن مردمی خود بازگردان نمایند.

متمم ۲ – نمایندگان انجمن رایزنان و دستجات و گروه ها (احزاب) و گزینش نخست رایزن

بند بیانی ۱ – نخست رایزنان (نخست وزیران) ازمیان نمایندگان انجمن رایزنان (مجلس شورا) و باگزینش و بدست آوردن بیشترین آراء از سوی نمایندگان انجمن رایزنان می‌توانند به این جاه برگزیده شوند.
بند بیانی ۲ – نمایندگان، یاگروهی (حزبی ) و یا آزاد و نا وابسته به گروهها می‌توانند با رأی آگاه و گزینش مردم به انجمن رایزنان راه یابند و نخست رایزن نیز به همین گونه در یك گزینش همگانی از سوی مردم، نخست به نام یكی از نمایندگان مردم به انجمن رایزنان راه خواهد یافت، سپس در یك گزینش همگانی كه باید درمیان نمایندگان انجمن رایزنان انجام گیرد یكی از نمایندگان برگزیده مردم در انجمن رایزنان با بدست آوردن بیشترین رأی نمایندگان انجمن رایزنان، به نخست رایزنی (نخست وزیری) برگزیده خواهد شد.
بند بیانی ۳ – هریك از نمایندگان پارلمان می‌توانند برای رسیدن به نخست رایزنی نام نویسی نمایند و سرانجام بیشترین شمار آراء نمایندگان انجمن رایزنان سرنوشت گزینش نخست رایزن را روشن خواهد نمود.
تبصره ۱ – این تنها گروههای ( احزاب) دارای بیشترین شمار نماینده در انجمن رایزنان نیستند كه میتوانند مدعی نخست رایزنی كشور باشند بلكه دست یافتن به جاه نخست رایزنی بستگی به شایستگی و برنامه های ارائه داده شده از سوی خواهان این سمت به انجمن رایزنان می باشد، زیرا ای بسا زن یا مردی به انجمن رایزنان وارد شودكه بسیار آگاه تر از دیگران اما وابسته به آن گروهی (حزب) كه بیشترین شمار نماینده را در انجمن رایزنان دارند نباشد، و یا آن نماینده آگاه تر و در خور جاه نخست رایزنی بگونه‌ای آزاد و نا وابسته به گروهها (احزاب) و با رای مردم وارد انجمن رایزنان شده باشد و یا مرد و یا زنی شایسته‌تر از همگان در میان گروهی (حزبی) كه از شمار اندك رایزنان برخوردار (حزب اقلیت) است باشد و با ارائه برنامه بهتر و شایستگی های بیشتر بتواند رای دیگر نمایندگان از دیگر گروهها را نیز برای بدست آوردن جاه نخست رایزنی به دست آورد، (باشایستگی اندیشه و خرد سرزمین مداری) در این صورت هر آن كس كه بتواند بیشترین شمار آراء رایزنان راه یافته به انجمن رایزنان را به دست آورد به نخست رایزنی كشور پادشاهی انجمنی ایران دست خواهد یافت. ( ای بسا هنگامی فرا رسد كه نیروی فرهنگی و مردم یاری فرزندان كشور ما به جایگاهی دست یابد كه خودخواهی‌های گروهی و جاه جویی های دستجاتی جای خود را به راست نگری و ایران دوستی و فرهنگ نیایی ما بدهند. در این هنگام خواهد بود كه دستجات برخوردار از بیشترین شمار رایزنان نیز به كسی برای رسیدن به جاه نخست رایزنی رای خواهند داد، كه شایستگی دارد و نه وابستگی).
تبصره ۲ – اگر یكی از نمایندگان انجمن رایزنان با شمار رای دو برابر آراء نماینده پس از خودش كه دومین شمار رای بالا را دارد به نمایندگی انجمن رایزنان رسیده باشد، این نماینده انجمن رایزنان بی اینكه بخواهد از سوی نمایندگان انجمن رایزنان به نخست رایزنی برگزیده شود، به انگیزه همراه داشتن رای دو برابر مردم به جاه نخست رایزنی (نخست وزیری برگزیده خواهد شد).

متمم ۳ – كیفر های بایستنی برای بزه‌های ریشه‌ای

تبصره ۱ – دولت پادشاهی ایران باید انجمن هایی را بنام انجمن های بررسی به بزهكاران فراهم آورد كه كار این انجمن ها نگرش و بررسی به بزهكاری‌های درون مردمی و بهره گیریهای نادرست مردم از آیین های مردمی و ستیز با بند یا بندهایی ازآیین ریشه‌ای خودشان می باشد.
بند بیانی ۱ – اگر برای دولت پادشاهی انجمنی ایران آشكار گردد كه كسانی با داشتن امكانات دارایی و كار و كوشش و بی نیازی دارائی، از داد و دهش‌های مردمی دولت بهره‌برداری بد نموده و از تبصره های ۱ و ۲ و ۳ و ۴ یاری های مردمی بهره برداری نا بایستنی كرده اند، آن كسان باید به انجمن های داوری فراخوانی شوند وبرابر آیین نامه بزه‌كاران به كیفر برسد.
بند بیانی ۲ – اگر كسانی از مردم پس از اینكه در كلاسهای آموزش گزینش نمایندگان آموختند كه یك گزینش درست برای خدمات مردمی تا به چه اندازه درساختن زندگی مردم و آینده ایران زمین كارساز و آفریننده توانایی و برخوردار از اهمیت می باشد و باداشتن اینگونه آگاهی ها و دست یافتن به دیپلم رای دهندگی دست به كاری نادرست در گزینش نمایندگان انجمن رایزنان و یا هریك از انجمن های دیگر شهری و ایلی و روستایی و یا هرانجمن دیگری بزنند، و یا بدآیینی نموده و آراء دیگران را برای خود و یا نمایندگان دوست داشتنی خود و یا هركس دیگر خریداری نمایند و در فریب دادن مردم برای دادن رأی به شخص دوست داشتنی و مورد دیدگاه خود دست داشته باشند وآراء كسانی را به هر گونه‌ای كه باشد برای كسان دیگر خریداری ویا در رای‌ستانی بازار‌یابی نمایند، كیفر اینگونه بزهكاران كمتر ازكیفر دزدان و یا كشندگان تنی از مردم نخواهد بود و باید برای همیشه از میان مردم دور گردند و در شهرك ها و یا روستاهای دربسته ویژه بزهكاران در تنهایی نگهداری شود، زیرا اینگونه بدكرداران با بنا نهادن و كاشتن ریشه‌ها و تخمه‌های بدكرداری و در هم شكستن یكی از ارزشمندترین آیین های سازنده مردمی، به جنگ با نیكبختی مردم و دارایان شایستگی خدمتگذاری در جامعه برخاسته و برای نابودی همه نیكی های درون مردمی برپا می‌خیزند و باكشتن زیبایی های آزادی و براندازی آیین های سازنده و مردمی، بند ها و تبصره های مندرج در آیین ریشه‌ای را زیر پا می گذارند، و سرمایه های كشور و مردم را به كشتار گاه خودخواهی و نا درستی می‌برند و دست به كشتن شایستگی ها می زنند، كه با این گونه كردار، كارشان از كشتن یك تن از مردم و یا یك تن از شهروندان، بزه آلوده تر می‌باشد.

متمم ۴ – كیفرهای كارداران بزهكار

بند بیانی ۱ – اگر پس از بررسی دادگاههای انجمنی روشن و آشكار شود كه هریك از نمایندگان انجمن رایزنان و یا نخست رایزنان و یا وزیران انجمنی (دستوران) و یا فرمانده‌های ارتش و نیروهای سه گانه ارتش و شهربانی و ژاندارمری و یاداوران و دادیاران دادگاههای انجمنی، یا استانداران و فرمانداران و شهرداران و یا سرپرستان شوراها و كسانی كه با بهره گیری از آراء مردم سمت و جاهی به دست می آورند و در رده‌های بالای كشور جای می‌گیرند كاری بر واژگونه آیین های مردمی و آیین ریشه‌ای (خلاف قانون اساسی و قوانین جامعه) انجام داده اند باید آنچنان كه در آیین ریشه‌ای آمده است بنام یك آیین شكن و مردم ستیز او را برخوردار از بادافره دانست و در خانه های تنها در شهرك‌های بزهكاران از میان مردم دور ساخت اینگونه كسان كه از باور مردم بهره بد می‌گیرند باید در شهرك های بزهكاران هر هفته دو روز كار سنگین رایگان نیز برای دیگر بزهكاران ویا سازمان های آ‎موزش و فرهنگ رسانی به بزهكاران انجام دهند، تا در كشور پادشاهی ایران هیچ اداره كننده‌ای هرگز در اندیشه بدكرداری و بهره برداری های نا درست از باور مردمی در نیاید.
بند بیانی ۲ – اگر پادشاهان نیز خدای نا خواسته از فره ایزدی به دور مانند و آیین ریشه‌ای مردم را كه پیمان پادشاهان با مردم بشمار می رود زیر پای گزاردند، باید در یك رای‌ستانی مردمی ۱۱ تن داور ازمیان آگاه ترین و میهن‌یار ترین مردم برگزیده شوند و در یك داوری نه آشكار بلكه به دور از دیدگان همگان پادشاه را در برابر پرسش بگذارند و چنانچه پادشاه بزهكار شناخته شود رای خود وانگیزه های آن رای را به مردم بیان نمایند آنگاه با خواست مردم پادشاه را ازكار بركنار نموده و فرزندش را برابر بند بیانی ۱۴ وتبصره ۷ از بند هشتم، پادشاه، به جای آن پادشاه برگزینند.
تبصره ۱ ـ انگیزه پنهانی بودن پرسش و كیفرخواهی از پادشاهان بزهكار همانا گرامی داشت تاریخ كهن ایران زمین می‌باشد كه واژه پادشاه در فرهنگ و كیان مردم ما رمز پاكی و اهورامنشی وپدر مردم بودن می باشد، و چون بزه نماید باید به پاس گرامی داشت تاریخ و فرهنگ قومی برای این پدر خانواده ایرانی راز داری بكار برده شود و او نیز بگونه‌ای كه پدران بزهكار به كیفر می رسند پاداش به بیند، زیرا فرزندان خوب وآزاده هیچ خانواده‌ای هرگز پدران راه نادرست پیموده را دربرابر دیدگان بیگانگان رسوا نمی كنند كه این رسوایی، رسوایی خود آنان و رسوایی خانواده‌شان به شمار خواهد آمد.

متمم ۵ – نام و نشان مردم ایران آزاد

بند بیانی ۱ – كشور پادشاهی ایران باید آموزش كده‌هایی برای مردم فراهم آورد و به آنان بیاموزد كه هیچ مردمی در جهان نتوانسته اند به سربلندی و آزادی و آزادگی دست یابند مگر فرهنگی آزاد و رها شده از بیگانه داشته باشند، بنا براین برخوردار بودن ازنام و نام خانواده ایرانی و نا آلوده زیستن از راه نام و نشان نیرمی تواند در رهایی اندیشه و خرد ایرانی و ایرانی اندیشی مردم و پیشرفتهای مردمی كارآیی و سازندگی چشمگیری داشته باشد، از اینروی دولت پادشاهی ایران باید راه دگرگون سازی نام و نام های خانوادگی مردم ایران را از نامهای تازی وبیگانه فراهم آورد و راه‌های درست را بگونه‌ای كه در آینده انگیزه گسترش بدكرداریهای كسانی كه نام‌های خود را دگرگون می كنند در میان مردم نشود پیش پای مردم بگذارد.
بند بیانی ۲- باید رادیوها و رسانه‌های شهر و روستا با همه توان در روشن سازی و گشودن اندیشه مردم برای بازگردانی نام و نام خانوادگی ایرانیانی كه نام‌های نا ایرانی دارند به نام های ایرانی برنامه ریزی درست بنمایند و مردم را به سودمندی داشتن نامهای ایرانی كه گام نخستین برای ایرانی اندیشیدن است آگاه نمایند.
تبصره ۱- این كار نباید بگونه‌ای ناخواسته انجام پذیرد و هر ایرانی كه بخواهد از نام‌های بیگانه نیز بهره بگیرد و پذیرای ننگ نام بیگانه باشد در این پیرامون آزاد خواهد بود.
بند بیانی ۳ – دولت پادشاهی ایران باید برای پسران و دختران بی سرپرست كشور، خانه های دولتی و با بهترین شرایط زیر نظر سرپرستان مهربان و دلسوخته فراهم آورد و ابزار آموزش و پرورش آنان نیز باید به بهترین گونه و آنچنان كه برای فرزندان توانایان و دارایان و دیگر مردم فراهم میشود فراهم گردد، نام گذاری اینگونه كودكان بی سرپرست باید زیر دیدگاه دولت پادشاهی باشد و نام اینگونه كودكان باید از نامهای ناب و ناآلوده ایرانی و از فرهنگ ایرانی برگزیده گردد.
بند بیانی ۴ – كارگزاران كشور پادشاهی ایران باید با یاری گرفتن از دانشوران و خرد پژوهان نام‌های ناب و ناآلوده ایرانی را در كتاب های ویژه گرد آوری نموده و رایگان در دسترس مردم روستا و ایل و شهر بگذارند و در گسترش نخستین گام بازگشتن به خود و ایرانیت گامهای بایستنی را بردارند.
تبصره ۲- كارگزاران كشور پادشاهی ایران باید برای كسانی كه درگذشته نامهای نا ایرانی و آلوده با فرهنگ و مرام بیگانه داشته و دارند راه‌های آسان بازگشت و دگرگونی نام و نشان بیگانه به نام ونام خانوادگی ایرانی را فراهم آورند.
بند پایانی : امید و اندرزی راستین به راستین فرزندان آریابوم، ایران زمین است: هرگز هیچ آرمانی تنها با آرزو وسخن گفتن ازآن آرمان جامه كردار برتن نكرده است، آرمان های بزرگ با كوششی بزرگتر جامه كردار بر تن كرده و میكنند، آنچه در آیین ریشه‌ای پیشنهادی انجمن پادشاهی ایران آمده است یكی از بزرگترین آرمانهای راستین مردم ما، در درازای همه گاه‌های زندگی نیاكانمان تا كنون بشمار می رود، بزرگترین آرمانی كه مردم ما به راستی شایستگی دست یافتن به همه زیبایی های آن را دارند و باید پذیرفت كه این بزرگترین و زیبا ترین آرمان تاریخ زندگی آزادگان ایران زمین، كه از فرهنگ وخرد بی همانند وكهن آریابومی نیزگرفته شده است به بزرگترین و زیباترین كوشش ها نیز نیاز مند است.
بیگمان فرزندان خوب ایران بزرگترین وزیبا ترین كوشش خودرابرای استواری این آیین بكار خواهند برد.

سخنگو و هموند انجمن پادشاهی ایران
فرود منوچهری فولادوند